پریودم و از جلوی مغازه رد شدم و دلم جیگر خواست گفتم بی خیال از این مهمتر زیاد هس ی لحظه دلم واس خودم سوخت جدیدا انقد ب خودم و بچه ها ن گفتم دیگه خسته شدم ب ی مرحله ای رسیدم دیگه دوس دارم از گشنگی بمیرم ولی خوردنی چیزی نخرم اخه انقد خرج های دیگه زیاد شده واس شکم چیزی نمیمونه درصورتی ک شوهرم صب تا آخر شب سرکار میره ولی همیشه بی پول و عصبی ایم
اشکال نداره عزیزم
منم فامیلمون بنده خدا شوهر نداره فقط یک پسر توخونه داره دخترش هم ازدواج کرده چندین ساله همش با ماشین میره اسنپ کار می‌کنه تازه ناراحتی قلبی هم داره سنش هم جوون نیست دیگه
یعنی میگم آدم مجبور باشه دیگه چاره ای نداره
این همه سال خودش بیمه نکرده بود؟
اسنپ کار بدی نیس ،خوبه ،بهتر از اینکه آدم شرمنده زن و‌بچش باشه،محتاج خلق الله نیس
حالا که حرف بدی نزده گلمد
گلم
