وقتی در مورد پدر و پول دادنش حرف میزنه کسی دلم میگیره
پدر من همیشه میگف ندارم ندارم و من مجرد بودم میرفتم مغازش براش کارت میکشیدم حتی ،طوزی ک تا من اومدم سر کار دیگه خرج خونه نداد و برای مامانم یه جوراب دیگه نخرید خداشاهده
بعد فهمیدیم همه املاکش رو زده به نام برادرای ناتنیم و از اون خونه با یه ساک پرتش کردن بیرون و گفتن برو دیگه اینجا جان نیس مادرمون نیس تو هم نباید باشی
هییییچی برای ما خرج نکرد که از جیب خودمون هم بهش دادیم تهش هیچی از اموالش به ما نرسید
هیچوقت نمیبخشمش ..نه بخاطر پولی که به ما نرسید بخاطر بلاهایی که سرمون آورد و باعث شد مامانم عمل قلب بشه و سکته کنه
دیشب خونشون بودم پاشد نماز صبح بخونه تا وقتی نمازش تموم شد من نفرینش کردم و گفتم خدایا ازش قبول نکن