تروخدا بیاین نظرتون بگین 🥲زندگی با مادر شوهر بیوه

تو تاپیک زدی نامزدم برام چیزی مسخره مادر شوهر منم بدش میاد این فاجعست بعدا تو زندگی هم دخل و خرج رو دست میگیره پایه یه خرید رو تو دلت میذاره

ددقیقا.زندگیشو باید باروحیات واخلاقیات پیرزن هماهنگ کنه.حتی ساعت خوابشو.فرداشام ناهارش دیربشه به پسرش گله میکنه واونم میره تواخم واسه زنش

اسی شوهر با یه زندگی‌مستقله خوب باز ارزش نداره چه برسه به زندگی با مادرش ادم ازدواج میکنه بره مستقل شه اگه قراره بامادرشوهر باشی چرا خونه پدرت نمونی فقط اسم شوهر میخوای داشته باشی؟

بعضیهاتون فقط دوست دارین شوهر کنید که تو فامیل بگن فلانی شوهر کرده؛ دیگه نمیبینید به چی دارید میگید بله!!حالا شوهر کردن بهترینش چی داره که مادرشوهرم تا اخر عمر وبالت باشه

به این فکرکن بایدپدرومادرت وکلاخانواده ات روتاحدودی کناربزاری دعوتشون کنی اخم نمیکنه کادوی بدی نمی‌فهمه پول پنهان کنی نداری شایددلت خواست خانواده ات۱هفته مهمونت باشن بدش نمیاد. کاراتوآمارنمیده به شوهر

زندگیه بسیاررررر بیخودی میشه من بچه میستم پر از تجربه ام که دارم میگم

من الانم همیشه براش غذا میفرستم هواشو دارم . شوهرم خیلی هوای مامان بابامو داره منم باید جبران کنم دیگه

اسی اولین استارتری هستی که از ته دل برات ناراحتم چون زندگیتو نابود میکنی اگه همین الان سفت و سخت گفتی نمیتونی با هم باشید بردی وگرنه تا آخر عمر بد بختی .اونم اگه یک در صد دوستت داشت حرفتو گوش میده وگرنه ولش کن این بچه ننه رو ترو خدا خودتو نجات بده من تجربه داشتمااااا 

یا دوطبقه بگیرید هرکدوم تویه واحد باشیدیا دوخونه تویه کوچه زندگی با مادرشوهر سخته نمیگم به خاطر اخلاق واینا حتی اگ عالی هم باشه بازهم زن وشوهر نمیتونن اونجوری ک باید اول زندگیشون عشق وحال کنن یا لباسایی ک میخوای بپوشی یا سوپرایزی بیرونی چیزی همش وصل میشه به بودن مادرشوهر واین یه مانع میشه برات اینم نصحیت ازمنی ک ۶سال بامادرشوهرزندگی کردم اززندگیم نفهمیدم اون شور وشوق اول زندگی تجربه نکردم وخیلی چیزای دیگ

اصلا باید با طلا حک شن این کلمات🙋😁

شوهر عمه من پیش مادربزرگش بزرگ شده بود بعد ازدواجشون با عمم رفتن تو یه خونه پیش هم 

این مادربزرگه هم هی به عمم گیر می‌داده که تو چرا ساعت ۱۰ بیدار میشی کلا پیرزنه گیری بوده

یه روز عمم گلوشو میچسبونه به دیوار و دعوا و جار و جنجال

بعد از اون دیگه میرن تو خونه جدا 

منم تجربه کردم.حتی نمیشه باصدای بلندخندید،اون ازحسودی یاهرچی سرش دردمیگیره.یا نصف شب نمیتونی یه غسل بکنی واسه نمازصبح.روت نمیشه شوهرداره ازسرکارمیادبه خودت برسی

سالها تجربه پشتش خوابیده  

اگه شرایط مالی دارید دوتا واحد روبه رو هم بگیرین همیشه بهش سر بزنید ولی در عین حال جداباشین