تروخدا بیاین نظرتون بگین 🥲زندگی با مادر شوهر بیوه

من مادر شوهرم خیلی خوبه کلآ کاری به کار من نداره الانم داریم خونه میسازیم قرار اون طبقه پایین بشینه . عبورمون جداس البته . ایگه اینطوریم نبود مهم نبود برام چون ادم کم حرفی تا باهاش حرف نزنی حرف نمیزنه . فقط یکم شلختس اینش رو عصابه

نمیشه دو تا واحد آپارتمان بغل هم بگیرید 

ببین به شدت بستگی به رفتار شما و ایشون داره 

من اینجا کاربر دیدم خارج از کشور از دست مادر شوهرش هر روز مینالید 

کار بر هم هست مثل شهریار ایرانی خیلی هم با مادر شوهرش خوبه فکر کنم تو ی ساختمون هستن 

اگه ذاتش بد باشه بیچاره ت میکنه اگه ذاتش خوب باشه تو بیچارش میکنی 

تو رفتارشون دقت کن شوهرت ازش نترسه وابستگی مالی بش نداشته باشه صبح تا شب تلفن به دست برای هم نباشن خیلی حرف گوش کن مادرش باشه بعدا صد برابر بدتر میشه 

خلاصه به خیلی چیزها بستگی داره

ببین واقعیت اینه آدم با مادرو خواهرو برادرش هم یه چالش‌هایی داره اینکه بگیم صددرصد بد یا صددرصد خوبه این درست نیست ولی کلا یه روانشناس میگفت خانومها نخواید  حتی مادر خودتون وارد زندگیتون بشه چون بازم اختلافاتی وجود خواهد داشت بنظرم پیشنهاد بده خونه نزدیک همدیگه بگیرید و ساعاتی همسرت بره پیش مادرش و بقیه باقیمانده رو پیش شما باشه اینجوری هم نگرانی برطرف میشه هم مشکلات آینده پیش نمیاد 

مادرشه نمیتونه بذاردش کنار باید کمک حالش باشه اما مدیریت کنه  همسرت باید ایشون پیرزن عاقلی باشه البته کم پیش میاد پیرزن عاقل داشته باشيم  میشه پوشش داد

اینجوری خیلی خیلی خیلی سخته . واقعا باید بساز و صبور باشی . بهترین ادم هم که باشه بالاخره حضورش همیشه هست تو زندگیتون . اگر همسایه بودید قطعی میگفتم برو من ۱۴ ساله همسایه هستم شدنیه کاملا ولی اینجوری واقعا سخته 

تجربه نکردم اما امکان داره به مشکل بخورید بستگی به اخلاق و خصوصیات دوطرفه داره

ترو خدا خودتو بدبخت نکن .تا وارد زندگی نشی نمی‌فهمه چقدر سخته اون خونه ویلایی بزرگ رو بفروشید دوتا کوچیک بگیرید به جاش آرامش داری 

ای خدا چه گوگولی

خوب باش باهاش تا برکت به زندگیت سرازیر بشه 

فکرشم دیوونه کنندس.نمیتونی یه حرف خصوصی یا یه نگاه به شوهرت بندازی.بایدبذاری شب بشه اون بخوابه بعدزندگی دونفره روبفهمی.حموم ودسشویی رفتن هم بایدبامراعات حال اون باشه.غذایی که اون میخوره درست کنی.تفریح دونفره تعطیل.خانوادت بیان اونم همیشه هست

اگه آدم خوبیه چرا نشه 

صد در صد سختی زیادی داره اما بی فایده هم نیست 

دوتا واحد اپارتمان کنارهم توی یه طبقه بگیرید که هر ارامش رو داشته باشید ولی شام ناهارتون باهم باشه

۵۵سنه زیادی نیس اگر سرحال و شادو شنگول باشه که ایرادی نداره.همچین خانمی که یه پسراشم خارجه و یکی هم پیشش حتما خودش دوستانی هم داره ...ببینین اگه اهله گشت و گذاره و دوست بازی رو دوس داره بزارید بادوستلش سرگرم باشه نه شما دخالتی روی کاراش بکنین نه اجازه بدین ایشون دخالتی کنن چه اشکالی داره یجا زندگی کنین ...من خیلیها رو دیدم توی این سن دوس دارن با دوستاشون دورهمی بزارن  و گردش برن و بیان...اگه اسنجور باشه مزاحمتی برای شما نداره

شوهر نکنی بهتره این چه زندگیه میشه

سلام خانومی من ه مادرشوهر خیلی خوب دارم زن ساده و مومنی هست و ما از هم دور زندگی میکنیم هر دوهفته یک شب مریم خونشون میمونیم و تو همون یه شب گاهی وقتا حرفایی میزنیم که از هم ناراحت میشیم  مادر شوهر من فوق العاده به همسرم وابسته بود اوایل همیشه سعی داشت شوهرم رو بکشونه خونشون نه اینکه از من بد بگه هااا نه کاری به من نداشت بنده خدا ولی انگار دوست داشت پسرش مثل قدیم بازم خونه اونا باشه ولی کم کم و با عذاب های فراوان عادت کرد...الان هم گاهی اوقات مستقیم میگه به شوهرم که تو بیا خونمون آیناز نیاد  ولی شوهرم قبول نمیکنه خلاصه اینکه مادرهای وابسته حتی اگر خیلی مهربون باشن باز هم مایه عذاب رابطه هستن

همین دورهمی‌گاهی مزاحمت میشه چون تو یه خونن دوست من با ماذرشوهرش یجا بود اون ماه محرم ده روز روضه داش دوستم اعصابش نمیکشید گاهی یا بچه داش نباید پفک میخورد مادرشوهرش میگف چه اشکالی داره زن بدی نبودا ولی خب دیگه