امروز اومده سراغم میگه بیا بریم خونه خواهرم من نرفتم رفته بالا انگار زنگ زده به شوهرم حالا شوهرم به من پیام داده که ارع چرا نرفتی گفتم من تازه بیدار شده بودم گفت خو میگفتی یک ساعت دیگ بریم گفتمنشد دیگ بعدش عزیزم قرار نیس مامانت هر جا رفت منم برم دیدم پیام پس یادت باشع بعد دیگ جواب منم نمیده
دوباره مامانش اومد پایین گفت شام بیاید بالا گفتم نه ممنون درست میکنم گفت پس ما میایم پایین دیدم اینجوری گفت گفتم من نمیتونم واسه تعداد بالا غذا درست کنم گفت پس بیا بالا هیچی نگفتم بعد گفت میخوام داداشتو دعوت کنم با زنش اگه مرغ کم آوردم میام از تو میبرم بازم هیچی نگفتم بعدش حالا ۵۵۰ تومن به مامانم قراره بده قبل عروسی مامانم رو بالشتی و اینا گرف اینم گف برای منم بگیر پولشو بعدا میدم حالا هنوز نداده چجور با سیاست به شوهرم بگم به مامانش بگه