عزیزم حتی اگر قانعش کنی بیای هم ارزش نداره چون فردا میگه تو مجبورم کردی...
باباش ی خونه داره توی ی قسمت متوسط ب بالای شهرمون ۱۶۰ متره و ویوی خوبی داره اون خالیه و نوسازه و میتونه بهش بده . ماشینشم میخاد عوض کنه بهم قولشو داد . ولی تو همین حین داداشش ک متولد ۷۹ عه با دوس دخترش ازدواج کرد و متاسفانه همه معادلات بهم ریخت ماشین داداششو همش سوار میشه و میگه آموزشگاه مال منه میترسم آخر خونه رو هم بگیره
اسی شاید الان بفهمی چرا نمیاد ازدواج کنه
چون «قبل شما » و «بعد شما» افرادی بودند ، هستند و خواهند بود ک تمکین جنسی-عاطفیش کنن و خیالش راحته ک در اینده سرش بی کلاه نمیمونه اتفاقی ک برای «شخص شما » هم افتاد
تا وقتی دخترا چوب حراج میزنن به خودشون پسرا خیالشون راحته ک به راحتی نیازشون تمکین میشه و تلاشی برای ازدواج نمیکنن
قبلا سخت تر میشد دختری پیدا کرد ک تمکین جنسی کنه اما الان به راحتی پیدا میشن
عزیزم از جزئیات رابطه خبر ندارم اما اگه توی رابطه حس خوبی نداری و فکر میکنی بلاتکلیفی بیا بیرون ازش
اما اگه فکر میکنی پسر خوبیه و دروغ نمیگه و داره تلاششو میکنه باهم صحبت کنین بهش فرصت بده
اگه توی شرایط مورد اولی به خاطر رابطه باهاش نمون
آدم هر جایی میبینه اشتباه کرده باید برگرده، برات بشه تجربه که تکرارش نکنی عزیزم
