قبلا هم گفتم شوهرم یکبار نامزد بوده و دختره خانواده بی بندو باری داشته زیادم خوشگل نبوده ظاهرا بعدا شوهرم سر همین بی بندو باری نمیخادش ( هر شب پارتی خانوادگی داشتن و شوهر من از ی خانواده مذهبی) حالا بعد چند سال شوهرم عاشق من شد و ما ۲ ساله ازدواج کردیم. خانواده منم مذهبین و خودمم خیلی معتقدم ولی باحجاب نبودم تز اول خیلی منو دوست داره و مثل ملکه ها باهام رفتار میکنه واقعا هیچی برام کم نمیذاره به همه میگه من عاشق صبام. ولی چند شب پیش موهامو از پشت گذاشته بودم بیرون برگشت گفت عشق من موهاتو بذار تو بهش گفتم ببین من قبل تو سر بازم دوست داشتم بگردم الان فقط به خاطر تو دارم مراعات میکنم چون قبل ازدواج بهت قول دادم به عرف لباس بپوشم وگرنه منم مثل همین دخترا کاملا سرباز میشدم چون برام مهم نیست. گفت من انقد گشتم که یکی مثل خودم پیدا کنم خانوم و خانواده دار باشه بعد تو برمیگردی میگی مثل همینا میگشتم؟ من اگه اینجوری میخاستم قبل تو زیاد ریخته بودن خیابون یا با همون دختر قبلیه ازدواج کرده بودم من خط قرمزمه نجابت زنم. حالا من دیگه باهاش حرف نمیزنم که چرا گفت دختر قبلیه. حق دارم یا نه دیگه ببخشمش؟ کلی معذرت خواهی کرده و میگه به خدا فقط گفتم بدونی نجابت برام مهم وگرنه ی تار موی تورو با دنیا عوض نمیکنم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.