سلام دوستان خیلی رومخ هستن از اشپزی تا لباسم
لباس برا مراسم داداشم لباس عیدم غذام طلام
همش میخوان مسخره بازی در بیارن نظر بدن منم دختر حساسیم اعصابم ادم خورد میکنن😑 موهام بالا میبندم منو شبیح به یچی میکنن هرهر میخندن
ووضع مالی پدرم بهتراز خانواده شوهرمه حس میکنم از حسادته شوهرم برام یچی میخره میمیرن اصلا حوصلشون ندارم سه ماهه قط رابطه کردم
کار خوبی کردی اگه شوهرت حرفی نمیزنه و دعوا نمیکنه و بهت حق میده با همین فرمون برو جلو
ببخشید اینو میگم ولی بی فرهنگن
منم اوایل خانواده شوهر تا چیزی میدیدن میگفتن بهمون انداختن تورو
چندبار با خنده رد کردم دیدم نمیشه بعدا عین خودشون هرچی میشد میگفتم بهمون انداختن
دیگه نگفتن
توهم هروقت چیزی دیگه با تیکه بگو طرف خودشو جمع کنه
كار خوبي كردي
مگه چطور رفتار كردي ك در اين حد بخودشون اجازه ميدن هرهر بخندن؟
در ابتدا شل گرفتي دختر
چقد چندشن
دیر برو
زود برگرد
کم برو
شب نمون
با شوهرت برو
اونجا تنها نمون وقتی اونجایی شوهرت هم باشه...
با دعوت برو
پیششون غیبت نکن
اگرم درمورد کسی حرف زدن تو دخالت نکن
تا باهات حرف نزدن حرف نزن
وقتی هم چیزی پرسیدن کوتاه مختصر و مفید جواب بده
لبخند به لب داشته باش
این موارد رو رعایت بکنی هیچ بحث و دلخوری پیش نمیاد
خب نباید جلوشون از هیچی حرف بزنی از کارهات برنامه هات خانوادت
از هیچی هیچی نباید بو ببرن
و نظر نپرس حتی راجع ب میخ دیوار
اصلا صمیمی نشو در حد رسمی و سلام احوال پرسی
و احترام همین
و اینکه هر سوالی میکنن که نمیخای جواب بدی بی‌چون و جوابای سربالا بده
و چندبار بگو من اینجوری صلاح میدونم که انجام بدم
بعد چندبار دیگه هیچ دخالتی نمیکنن
و هیچ موقع این دوتا خانواده رو باهم دعوت نکن و نزار از چیزای خصوصی خانوادت بویی ببرن
فرار و به قرار ترجیح دادین که
بهتر نیست با خودشون صحبت کنین جای قطع ارتباط؟ چون این قطعی موقته بالاخره باید باهاشون صحبت کنین و رفت و آمد کنین بعدا با همسرتون سر این موضوع به چالش میخورین،
منم همینطور عقدم برا مراسم عقد نزاشتن حتی چیزیو ک میخام بخرم و ب دلم گذاشتن و تو همه چیزم نظر میدن نمیشه هم باشون در افتاد خسته شدم
عروس ما پس جزو.همین نی نی سایته
و از اینجا یاد گرفته که مثل بت زهر ماره همیشه ....
یعنی چی میری حرف نزن
سوال نکردن صحبت نکن
مگه لاله؟
آداب معاشرت یاد نداره ؟
بهتر بود با خانواده ای که بالاتر از خودتونن مخصوصا از لحاظ فرهنگ ازدواج میکردی اینا همیشه قراره عذابت بپن
کار خوبی کردی
اوایل ازدواجم هر سری میرفتم خونه مادر شوهرم برادر شوهر و مادر شوهر عتیقه م شروع میکردن یکی از کسایی که نسبت با من داشت رو مسخره کردن ، منم یه سری چند تا تیکه پروند بهشون خفه شدن
رابطه مم باهاشون خیلی کم کردم راحتم
