نامزدی همیشه بغل هم حتی تو یه تشک میخابیدیم ب مامانش میگفت برای ما یه تشک بده الان دو ماه عروسی کردیم چند روز پیش دزد سه تا ماشین از کوچشون دزدیده بود منم چون شبا کار هامو انجام میدادم گفتم من حواسم هست تا وقتی بخابم خلاصه دو سه بار بیشتر رو تخت نخوابید تا من کار هامو انجام بدم میرم میبینم خااابش گرفته ساعت 12 از سرکار میاد امشب رفت تشکشو آورد پهن کرد ب شوخی گفتم من کجا بخوابم گفت رو تخت اومدم رو تخت خوابیدم بعد دلم نیومد رفتم پیشش خاستم دراز بکشم گفت مثل دیشب بد خوابم نکن بزار بخابم
وا☹️
وا بگو خوب کاری میکنم بد خوابت میکنم😐جات همینجاس میخوای بخوا میخوای نخوا
حالا زمان بدین شاید بعدا دوباره اومد سرجاش
واااااا ینی چی اخه دوماهه فقط ازدواج کردین
انتظار داری بیدار بمونه تا کاراتو انجام بدی؟ کاراتو بذار فردا اینجوری فاصله بیشتر میشه
بسم الله
اولین باره؟
شاید دیشب بد خواب شده
داشته ناز میکرده
همه چی دیگه الان برعکس شده
خوب چرا کاراتو‌از صبح انجام‌نمیدی که وقتی شوهرت اومد پیشش باشی
نامزدی و فراموش من لین واقعیت زندگی متاهلیع
کاراتو بزار برا صبح باهم وقت بگذرونید و بخوابید
اینکه اون خستس و میخوابه شما بعد یکی دوساعت میری بغل میکنی خوابش میپره
عجبببب
تازه ۲ماهه ازدواج کردبن تازه عروس دومادین یعنی چی ک جدا بخابین؟؟اصلااااااا ب هیج عنوان حتی یشب هم جاتو ازش جدا نکننننن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز