سال دوم ازدواجمه و رابطم با همسرم افتضاح شده

اخه چرا حرف در میارید؟اصلا این موضوع چه ربطی ب عنوان تاپیک داشت؟

دختره خودش خواسته شوهره نداشته باباش داده،میتونست نده،میتونست نخواد

حداقل واسه انتخاب خودتون احترام قائل باشید

احتمال زیاد خیلی اینو تکرار میکنی که خانواده ات همه جوره پشتت بودن ولی اون حامی نداشته و از جانب خانواده حمایت نشده بعلاوه اینکه عصبی بودی و.. اینا ممکنه اونو جری و عقده ایی کرده وقتی تو اینو مدام تکرار میکنی اون میخواد با اذیت کردن تو و عصبی شدن خودشو آروم کنه یه جور مرهم بشه رو زخم اینکه حامی نداشته برعکس تو 

البته اینا حدس و گمان من با توجه به چند خطی که گفتی بود 

پیشنهادم اینه وقت بزاری و مشاوره بری چند تا کتاب مرتبط بخونی و...

همون اول که شوهرت عرضه خونه گرفتن و عروسی نداشت میذاشتی کنار بهتر بود 

صفر تا صد دادی گردن بابات بعد الان همش احساس میکنی که سوهرت باید همش در خدمت پدرت باشه و تا کمر خم شه و باید جبران مافات کنه 

خب از اول چرا قبول کردی که الان تو این اوضاع باشی 

شوهرت عروسی نتونست ،عروسی نمیگرفتی 

خونه رو چرا دیگه از بابات قبول کردی 

این زندگی درس نمیشه تا وقتی محبتی که پدرت بهتون کرده رو فراموش نکنی

👏👏👏

وقتی از زندگی شخصی کسی اطلاع نداریم وقتی نمیدونیم خانواده شوهرش چه رفتارایی باهاش کردن نمیتونیم قضاوت کنیم... پدر شوهرش اگه پدر بود یکم حمایت میکرد اگه پدر بود پشت بچشو خالی نمیکرد کسی ک بچه خودشو نادیده میگیره نباید انتظار داشته باشه بچش بهش سر بزنه الانم مقصر این اختلاف ها همون پدر و مادر شوهرن 

من جایگاهم حفظه شما یه فکری به حال خودت بکن