من همیشه عاشق عشق و زندگی بودم ولی شکست میخوردم تو روابطم که فهمیدم قسمت بوده و وقتش نشده و تا لحظه آخرم میجنگیدم
بخاطر یکیشونم الکی به همه میگفتم قصد ازدواج ندارم کلا
بعد موقعیتای خیلی خوبی بهم پیشنهاد دادن ومیدن
هرچی به مامانم اینا رو میگفتم اهمیت نمیداد من ذاتم خوبه ودروغگونیستم🥺🥺🥺🥺🥺
امشب به مامانم یکی از خواستگاراموگفتم که من تا لحظه آخر بودمو اون رفت وبخاطرش موندم به مامانم فقط گفتم همچین موقعیتم داشتم حتی بهم گفت ای گوز تو اگه خواستگار داشتی الان سنت انقد نبود خیلی دلمو شکست مگه من دست خودم بوده😭😭😭😭😭