بهش میگم مگه میترسی ،خونه بابات بمونی پیر شی کسی نگیرتت که اینجوری میکنی ،اصلا تو رو دیگه چه به زیبایی
دائم ام گیر میده به من ،زیر چشات گود افتاده یه کاریش بکن ،صورتت کدر شده ،لک آوردی ،اینو بپوش ،جلو بقیه همیشه شیک باش،حالا هر کی از دور ببینه میگه وای چقدر اهمیت میده ،ولی منو مریض کرده با کاراش ،آسایش ندارم
باورت میشه حرف بزنم زیاد جدی بشم گریه میکنه ،من دیگه لال شدم تو زندگی