زندگی کنار خانوادم غیرممکنه ...
مامانم پارلنویا داره توهم توطئنه و به شدت زن ستیز مدام فکر میکنه همه ی زنای دنیا از بچه ی ۳/۴ساله تا.... قصد ازدواج با بابامو دارن حتی محارم ینی مادر پدرم و من ...
به شدت بددهنه به شددددددت ینی پدرم باهاش زندگی میکنه و خیلی کم میاد سر میزنه یا یچیزی میخوره براررام ازخونه فرار کردم و اصلا نمیان وقتی ام بیان تحمل یکساعت مادرمو ندارن
پدرمم مشکل اعصاب داره و کم از مادرم نداره
حالا منننننننننننننن 😭😭😭😭😭😭😭 وای ک اشکام بندنمیاد ۱۰ ماهه خونه پدرمم بادوتابچه داریم تحمل میکنیممممم خیلی سختهههههه خیییییلی جلوچشمم روزی هزاربار ب بچه ی سه ساله و یساله میگه الهی کفن شید یتیم شید الهی جوون مرگ شید و اینا حرفای روز مره اشه ک ب بچه های خودشم مدام میگه
نمیدونم چجور دارم دووم میارم اما پدرم نمیزاره برگردم ب زندگی خودم بخاطر دعوای خودش و شوهرم و شکایت و دادگاه بازیشون نفس کشیدن واسم سخته شوهرمم دادگاه بهش حکم ازدواج مجدد داد و ازاین شهر رفت مطمئنم ک خدایی نیست ک اگه بود یبار حداقل یبار نه صدای من ک صدای بچه های بی گناه و معصومم و میشنید 😭