از صبح راه پله و حیاط که بارون زده بود و کلی برگ بود جمع کرد همسرم بعد تهران اینقدر دود و دمش زیاده که هرچی میشوری فرداش انگار باز لجن زارع
دیتشویی رو وایتکسی کرد همسرم الانم حموم رو داره میشورع
منم اشپزخونه و اتاقا رو جمع کردم
بعد اینا برای بار هزارمه انجام میشه
الان باز میبینم جای دستای پسرم رو دیوارای پذیراییه💔😭😭😭😭😭شونصد بار دیوارا رو طی زدم اینماه
جارو برقیم نزدیم بمونه برای شب زایمان
اتاق پسرمم که کلی اسباب بازی دوباره اورد وسط😟😟😟😟
چرا خونه ما جمع نمیشه