وقتی باردارم وبه مادرم گفتم برام ویارونه درست کنه
درست کنه
وقتی بهش جنسیت بچمو گفتم ذوق کنه
وقتی فهمید حامله ام خوشحال بشه
براش باعشق خرید کنه
ولی همش منت واعصاب خوردی وتحقیر
هیچوقت منو نفهمید
حتی وقتی ازدرد ها ومشکلاتم میگفتم درک نمیکرد
وانتطارداشت ....
بهش گفتم چرا برام چیزی نگرفتی گفت مگه شما برای دستشویی ما شیر آلات گرفتین ما چند بارگفتیم دستمون خالیه شیر آلات نداره .....
آخه من چی بگم من چه حرفی بزنم
بعدشم تلفن روی من قطع میکنه
ومنو نفرین میکنه روز خوش نبینی