هر سال همه خونشون جم میشن منم امسال باهاشون قهرم و طبقه بالاشون هم میشینیم،( البته اجاره میدیم) اینو گفتم یه سریا نیان بگن رایگان میشینین باهاشم قهرین😐منو شوهرم با مادرشوهرم سر یه موضوعی دعوا کردیم بعد الان با شوهرم حرف میزنن شوهرم گفت بیا حرف بزن ولش کن دیگه کشش نده من باهاش حرف زدم دو بار ولی جوابمو نداد منم دیگ حرف نزدم) از الان استرس گرفتم همه شب یلدا میرن خونشون اگع شوهرم باز گفت حرف بزن و بیا بریم و فلان من چیکار کنم البته شوهرم خیلی ادم منطقیه،ولی میترسم باز بگه اشتی کن و شب یلدای و فلان باز با من حرف نزنه دیگه نمیخام خودم و کوچیک کنم بنظرتون چیکار کنم
متاسفانه خانواده شوهر اینجورین تو باید از اول خودت ورود نمیگردی به دعوا اینو بدون همیشه تو دعوای شوه ...
میدونی موضوع سر پسر شوهرم ک از همسر سابق شوهرم) سر هر چیز الکی دخالت میکرد و دعوا راه مینداخت انگار من کلفتشون بودم هر جور دوس داشت با من حرف میزد زندگیم و زهر کرده بود تا الان هم من چون بزرگتر بود میگفتم بیخیال ولی بار اخر به بسر دومیم فش داد منم جوابشو دادم دیگه دعوا گرفت
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اسی دعوا سر چی بوده بگو که راهنمایی کنیم مادروهرت چرا فحش داده
سر پسر شوهرم که از همسر سابق شوهرمه مادرشوهرم سر هر چیز کوچیکی دخالت میکرد یه بار میگفت زنت بچه رو زده یه بار میگفت غذا نداده هر سری یه چیزی میگفت چون طبقه پایین مونن یه صدا از بالا میره پایین بدو بدو میاد ببینه چیشده من بچرو زدم همش از دروغ شوهرم و پر میکنه تا الان من احترامشو نگه میداشتم میگفتم ولش کن ولی سری اخر ب پسر کوچیکم فش داد منم اعصابم بهم ریخت جوابشو دادم اونم ک سلیطه فش خارمادر داد دیگ دعوا بالاگرفت
دو سه روز بعدش روز مادرهدیگه اون موقع که مجبور میشی که بری همون بهتر قبلش آشتی کنی مثلن بگو من بخاطر ...
نه بابا ولش کن من اشتی نمیکنم بزار روز مادر شه هیچ کاری برا من نکردن دو سه تا ظرف کهنه استفاده شده برام اورد منم روم نشد بگم نمیخام همونا رو کوبید تو سرم ک من بهت ظرف دادم😐