و هر روز بیشتر از قبل مشتاق رفتن به سر کلاسم...بچه هارو دوست دارم...عاشق محیط کلاس و بوی کلاس و دفتر و کتابم...
هر روز کلی ایده دارم که جلسه ی بعد اجراشون کنم...
به نظرتون ممکنه جو گیری باشه یا میشه گفت واقعا تو جایگاه واقعیم قرار گرفتم...
(من مهندس معمار هم هستم و تو اون حوزه هم تو خونه فعالیت دارم و دوست دارم ...اما قبلا که شرکت مهندسی میرفتم راضی نبودم و محیط رو دوست نداشتم...اما حس کردم معلمی رو دوست دارم ...یکبار آزمون دادم و قبول شدم...
خیلی خوشحال و راضیم اما همش میگم نکنه اولش باشه و بعد اوضاع تغییر کنه هر چند میدونم کم کم بعضی چیزها عادت میشه و تکراری ...ولی خب فکر می کنم تکراری دوست داشتنی فرق داره با تکراری عذاب آور