تاپیکای قبلم جریانش هست..برادرشوهر۱۶ساله امو فرستادن پیش من درس بخونه..شوهرمم ماموریت میره..بخدا هیشکی خرجشو نمیده هیچی تو خونم نیست،سیگار میکشه پاکت پاکت،خونرو ب گند میکشه اگرم یچیزی بهش بگم تو دهنی نمیدونم بهم چی میگه..ب شوهر احمقم گفتم آرامش ندارم فحشم میده که همین یکسالو بخاطر مامان و بابام تحمل کن(با امسال دوساله ک پیشمه خبرش)خسته شدم ۴ماهه باردارم یعنی تا ۹ماهگی باید جلو این دولا راست بشم..چ گهی بخورم همه راه ها رو امتحان کردم
وا مگه میشه؟؟؟وقتی همسرت نیس اصلا محلش نزار برو تو اتاقت
وا تعجبم بیشتر از شوهرته
پسر شونزده ساله ای ک سیگارم میکشه بچه نیس ک
چجوری راضی میشه با زنش تنها باشه
مگه خونه ننه باباش چشه ک بیاد خونه تو درس بخونه
هیچ کاری نمیتونی بکنی
منم باخانواده شوهر ی جور دیگه درگیرم
صبور باش
برادر شوهر منم میخواستن بفرستن بیاد دانشگاه دو سال پیش من بمونه . خودمو زدم به پررویی گفتم نه . از اول نیاید میذاشتی بیاد
واقعااااا خیلیییی سختععهه تصورشم وحشتناکه آخهه مگه میشه با چه عقلی وقتی پدر مادرش زنده ان و شوهرت خونه نیس پیشت میمونه؟خیلیی سخته آدم تو بارداری دلش میخاد راحت باشه و لباسای آزاد بپوشه این چه مسخره بازییه
بیرونش کن از خونه چرا قبول کردی اخه
تو دهنی میزنه بهت؟
بندازش بیرون درو قفل کن روش
حرکت بدیه ولی خب دیگ خودشون خاستن بهش تهمت بزن بگو میخاس بهم نزدیک بشه
خانوادت باید دخالت کنن و شوهرت نصیحت کنن داداشش بیرون کنه تو زورت به زندگیت نمیرسه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز