سوال)بچه ها مذهبی ها‌ هم طلاق میگیرن

jeyraaan

مدیر استارتر

عضویت: 1403/05/09

تعداد پست: 3822

تو خانواده های مذهبی طلاق جایی داره؟

اگه تجربه ای دارین یا میدونین جوادب بدین

اگه مشکلی داشته باشن باهم جدا میشن ؟ یا با لباس سفید رفتن باید با کفت برگردن؟

دیروز

09:29

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

دخترمنعطف

عضویت: 1403/04/06

تعداد پست: 2497

زیاد

1403/09/02

09:29

1 نفر لایک کرده اند ...

_hichkas__

عضویت: 1403/04/29

تعداد پست: 241

معمولا چون بساز ترن کمتر طلاق اتفاق می‌افته ولی تو اون ها هم هست

1403/09/02

09:30

5 نفر لایک کرده اند ...

مامان امیر علی

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه.

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید.

elham6700000

عضویت: 1402/06/14

تعداد پست: 201

مگه اونا انسان نیستن؟

1403/09/02

09:30

1 نفر لایک کرده اند ...

simayii

عضویت: 1403/08/02

تعداد پست: 1437

من ندیدم ولی معلومه که طلاق بین اوناهم هست اونم زیاد کافیه یه سر به دادگاه خانواده بزنی

1403/09/02

09:30

1 نفر لایک کرده اند ...

jeyraaan

مدیر استارتر

عضویت: 1403/05/09

تعداد پست: 3822

من ندیدم ولی معلومه که طلاق بین اوناهم هست اونم زیاد کافیه یه سر به دادگاه خانواده بزنی

درسته

1403/09/02

09:30

0 نفر لایک کرده اند ...

elizabethh

عضویت: 1403/07/12

تعداد پست: 1981

😐

یا برای همیشه زندگی کن یا سعی کن بمیری..!

1403/09/02

09:30

0 نفر لایک کرده اند ...

کاررلا

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 8892

معمولا چون بساز ترن کمتر طلاق اتفاق می‌افته ولی تو اون ها هم هست

از بساز بودن نیست

اکثرا به خاطر ترس از آبرو تحمل میکنن

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1403/09/02

09:31

2 نفر لایک کرده اند ...