من و مامانم اتاقمون مشترکه، توش تلویزیون هم داره.
شبا یکم زود میخوابه ، بجاش ساعت دو، سه، چهار بیدار میشه.(گاهی پا روم میذاره، میگه اه چقدر پات درازه! چرا پتو انداختی روت! )
بعد میشینه نماز خوندن، چقدر باهاش صحبت کردم که لااقل بلند بلند نخون بیدار میشم، یه وقتی رعایت میکنه، یه وقتیم نه.
بدتر اینه الان چند وقته صبح تو تاریکی مثل گذشته ها تلویزیون اتاق رو روشن میکنه، با این تفاوت که قبلا صداشم میگرفت ، الان لطف میکنه صدا نمیگیره.
قشنگ نور تلویزیون اتاقمو روشن میکنه.شابد من بخوام بخوابم، بخدا اذیت میشم.
اعتراض که میکنم اول شروع به دعوای لفظی میکنه ( که تو صبح ها میخوای با من دعوا کنی!!!!) ، بعد میگه خب پس من دیگه هیچ کاری نمیکنم، قهر میکنه، دروغ میگه، میترسونتمون و...
آخرشم میگه میخواستی پولدار باشی خونه برای خودت بگیری!
خسته شدم ازش، نمیدونم من اشتباه میکنم یا اون.