من تازه زایمان کردم اون روز داشتم بچمو شیر میدادم کلی نفرینشون کردم ب خدا واگذارشون کردم بچم دنیا اومد خونواده شوهرم نیومدن دیدنش حتی پدرشوهر مادرشوهرم با وجود اینکه من کاریشون نکردم نمیدونین چقدر دلم گرفت به حال خودم با مامانم تک و تنها بودیم هیچکس دورم نبود هیچ کس دیدنم نیومد دارم افسردگی میگیرم 😭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
درخواست دوستی قبول نمیکنم. اگه با نظرم مخالفی ریپ نزن؛ من نظر شخصی خودمو توی تاپیک استارتر میگم برامم مهم نیست که نظر مخالف نظر من چیه ؛ وقت و حوصله ی جر و بحث هم ندارم.
ول کن بابا چرا خودتو ناراحت میکنی،نیان به جهنم،مال منم بعد سه ماه اومدن دیدن پسرم ،بدون هیچ دعوا و ج ...
خب برا چی بعد از سه ماه اومدن؟راشون دادی؟منکه میگم اگر قرار باشه بعداً بیان راشون نمیدم آخه فقط برای شیرین کاری بچه میخوان بیان ک از آب و گل در اومده والا غریبه بهتر از اینجوری اقوامه 😢
میان جز اینکه فضولی کنن وامر و نهی بهت بکنن واعصابتو خرد کنن بیشترنیس
ارع واقعا درسته اما بجاش این چند روز با مامانم خدارو شکر راحت بودیم اگر همش مهمون در رفت و آمد بود مامانم اذیت میشد همش بشوره و بسابه خودمو با این چیزا گول میزنم 😕