پدرشونرم مرده دوهفتس مادرشوهرم به شوهرم میگه پاشید برید خونتون شوهرم قبول نمیکنه .
امروز بعد کلی اصرار گفت فقط یه شب خونه ی خودمون میخوابیم گفتم من نمیتونم که تو اتاق داداشت بخوابم داداشات تو پذیرایی خجالت میکشم گفت باشه فقط یه شب میخوابیم خونمون😢گفتم آخرش که باید بری خب از شنبه من دیگه خونه ی خودمم اینجا هم هرروز سر میزنم گفت پس واسه شام و خواب خونه مامانمیم گفتم من از شنبه میرم بعد کلی اصرار گفت ببینم چی میشه که مشخص بود یعنی نه.
خانوما من کلافم یه گونی آدم اینجاست دیگه هم مهمون نمیاد من اینجا فقط نقش کلفتوو دارم.
رسمم نداریم تا چهلم بمونیم .
میتونم خودم برم خونه ولی شوهرم شب نمیاد تنها نمیتونم شب بخوابم