خودش می گفت ازدواج دانشجویی خیلی خوبه ولی قسمتش نشد. برای همین بعد از درسش خونه اجاره کرد و کار می کرد.
بعد هم مهاجرت
چند وقت یک بار با چمدون های سنگین می اومد ایران
و دوباره مهاجرت به یک کشور دیگه
و باز مهاجرت به کشور دیگه
از این خونه به اون خونه
از این کشور به اون کشور
یکی که زود ازدواج کرده بود جدا شده
خودش راحت نیست با خانواده زندگی کنه
هر وقت بهش زنگ می زنم در حال جا به جاییه
متاهل ها هم اکثرا توی خونه های کوچیک مستاجرن
پدربزرگ هام ، پدرشوهرم، و خیلی از قدیمی ها هیچ وقت بنگاه نرفتن هیچ وقت جا به جا نشدن ، از اول توی یک خونه ی بزرگ حیاط دار بودند با کلی اتاق
چرا نسل ما بی خونه و بی وطن شد؟؟