دیشب خونه جاریم بودیم
بعد دخترم گفت آب انجیر میخوام من یکم باحاریم تعارف دارم به دخترم گفتم بریم خونه میخرم برات
وای بعدش دیدم جاریم یه چندتایی انجیر توپلاستیک اورد دادبهم گفت ببربراش
منم تعارف زدم گفتم مرسی داریم بخدا نمیبرم
مادرشوهرم ک بغلم بود همچییییییین با پشت دست زد روسینه ام طرف قلبم خیلی دردم اومد
وای نزدیک بود پاک قاطی کنم خودمو کنترل کردم گفتم مامان چته چراهمچین میکنی ...گفتش توچراقسم خوردی نمیبری انجیرو . بیارش مگه چیه خونه عموشه🥒 منم گفتم خب دستشو که نمیقاپم صب بکن حالاتووو
بعد پاشدم رفتم اتاق دیگه خانما بودن
ولی خیلی شوک بودم قلبم درد داشت از بس محکم زد
ولی تو ماشین به روش آوردم قشنگ .باز گفت نه تو نمی آوردی مال عموشه.خواهرشوهرم گفت توچیکارداشتی خودش بلده حرف بزنه...
ولی هنوزم خیلی عصبی ام نمیدونم دفعه بعد چجوری بهش بفهمونم کارش خیلی زشت بود؟؟؟؟؟؟؟