سلام من اینجا تازه وارد شدم. دلیلش هم همین تاپیکی هست که قبلا اینجا حضور داشته. واقعیتش من خودم چون احساس کردم نیاز دارم با کسایی صحبت کنم که این مشکل رو دارن گفتم این تاپیک رو دوباره ادامه بدم تا بتونیم نظراتمون رو باهم به اشتراک بذاریم و همدردی کنیم و راه حل بدیم
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
بهم فحش بده یه چیزی بگو سرعقل بیام آخه دست خودم نیست زندگی سختی داشتم
نه این کار که درست نیست. این رو هم بگم تا وقتی شما خودتون نخواین تغییر کنین هیچ کسی نمیتونه شما رو تغییر بده. همه ماها زندگی سختی داشتیم و خواهیم داشت ولی چیزی که مهمه اینه که درد هامون رو سر ادمای عزیز زندگیمون خالی نکنیم. دختر شما گناهی نکرده که قربانی درد های شما بشه. شما میتونین به تراپیست مراجعه کنین یا با کسی حرف بزنین. و این رو هم بدونین که اگر به این کار ادامه بدین از دخترتون آدمی ضعیف، بدون اعتماد بنفس و افسرده میسازید. شما سعی کنین با حرفاتون بهش ارزش بدین، بهش اعتماد بنفس بدین مطمئن باشین روزی میرسه که ازتون بابت این کار تشکر میکنه
من خودم از بچگی مادرم بخاطر درس من رو کتک میزد. الان کتک خیلی کم میزنه ولی بیشتر سعی میکنه که من رو بی ارزش کنه. یجورایی اغلب این مادر ها چون با اختلال خودشیفتگی دست و پنجه نرم میکنن همیشه خودشون رو بالاتر میبینن. انگار فرزندشون وسیله ایه برای اون ها تا به خواسته هاشون برسن. انگار صاحب فرزندشونن
من این تاپیک رو زدم تا بدونم تنها نیستم و آدم های مثل من هم هستن. کسایی که مادرشون بجای بغل کردنشون دائم براشون اخم میکنه . کسایی که بجای اینکه درد و دل هاشون رو به مادرشون بگن مجبورن تو خودشون بریزن تا یه وقت مامان نفهمه که عصبانی بشه و دعواشون کنه. کسایی که مادرشون یا خیلی خودخواهانه همیشه به فکر خودشون بودن و بچه هاشون رو یجورایی ایگنور میکردن یا بهشون میرسیدن ولی درک مادرانه نداشتن. کسایی که مادرشون ۲۴ ساعته بهشون حس عذاب وجدان یا احساس گناه میداد بابت کاری که نکردن.