یه تیکه سیب گندیده لهیده رو زمین بود مادربزرگمم مهمون داشت یه دختر همسن من
من فک کردم اومده پی پی کرده رو فرشمون
داد زدم گفتم بهارهههه پی پی کرده اونم گریه میکرد میگفت بخدا من اینکارو نکردم بعد مامانم بردتم تواتاق زد تو دهنم گفت اون سیبه مهمونن زشته ابرومونو بردی😂
اونام ناراحت شدن رفتن فامیلای نامزد خالم بودن خیلیییی جلوشون زشت شد