2777
2789
عنوان

خستم از مادر همسرم واقعا

1586 بازدید | 81 پست

اخر  ماه عقد خواهر همسرمه (که بخاطر یه سری مشکلات بین خودش و شوهرش عقب افتاده. قرار بود چند ماه پیش بگیرن)

دختر خوبیه و رابطمون هم سالم و عادیه.  ما داشتیم تدارک کادو می‌دیدیم و من به دلایل مختلفی کار رو سپردم به همسرم اصلا دخالت نکردم. ولی یه موضوعی چالش شده برام. همشو تایپ کردم وایسین بذارم

بچه‌ها مادرشوهر من آدمیه که فکر می‌کنه پدر مادر نباید به پسرشون برسن و برعکس پسری که درامد داره باید پدر مادرشو ساپورت کنه. یه زن قدیمی و سنتیه که افکارش از ۲۰ سال پیش تا الان آپدیت نشدن. سنی هم نداره از مادر خود من خیلی کوچیکتره

اما مغزش پیره.

ایشون اولین بار که منو دیدن تو دوران دوستی من و همسرم  طوری رفتار کردن  و جلوه دادن که انگار یه خانواده کارگری کم‌درامد هستن (بعدها فهمیدم زمین و سرمایه دارن، ولی دوس ندارن به بچشون بدن). همسرم خیلی سال بود از خونه مستقل شده بود و جدا زندگی میکرد، درامد داشت و هیچ پولی ازشون نمیگرفت.  هیچی هم برای  من کم نذاشته تا امروز. چه زمانی که دوست دخترش بودم چه الان که ۶ ساله زنشم. میخوام بگم نیاز مالی نداشتیم. خودمم مستقل بودم و کار میکرردم.


مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


2805

 برعکس همسرم که یه مرد خوش‌مشرب، خوشگذرون، اهل سفر و مهمونی و دورهمی، بسیار دست و دلباز و خیلی اجتماعیه، مادرش یه زن کاملا سنتی، با افکار قدیمی، ساکت و سرده. عقد کردیم ایشون گفت  ما توان نداریم هرکاری خودتون خواستین بکنین. مثل مهمون میایم شام  میخوریم و میریم. تو عقد هیچی به من و پسرش هدیه نداد. هیچی

خرید عقد نکرد

کادوهای معمول مثل یلدا و عیدی رو از لباس کهنه‌هایی که چند سال نگه داشته بود میاورد .من هربار میدادم خیریه. چندین و چندبار بهم گفته من که کادو نمیدم، هرچی تو چمدونم داشته باشم میارم (دقیق همین)

کادوی عروسی هم یه زنجیر ۲ گرمی عیارپایین بود

بگذریم. بخوام همه کاراشو بگم باید تا صبح بنویسم. خلاصه ارتباطمون فقط از روی احترامه و تو زندگیمون هم خوبیم. خونه و ماشین گرفتیم با تلاش خودمون، هر سال سفر خارجی میریم

اقامت یه کشور دیگه هم گرفتیم. سالی چند ماهم اینجاییم. همسرم هم ازشون سرد شده بخاطر کاراشون. کمک مالی هم نمیکنه. 

الان که عقد دخترشه، مدام از من میپرسه که چی میدین؟ شما زن داداشی باید کادویی به چشم بیاد (خودشم هی میگه رسم کادو نداریم. به دختراشم هیچی نداده به ا ین اخرین هم قصد نداره چیزی بده). 

صبح زنگ زد صداشو از پشت تلفن میشنیدم. به همسرم میگفت  چی میارین؟ همسرم گفت سکه گرمی (گفتم دخالت نمیکنم. خودشه و خواهرش. منم قبلا کادوهای خوب ددادم بهشون). شنیدم مادرش گفت اون ربع سکه که خاله فلانی (من) موقع عقد داد بهتون، اوتو بیارین!!!
۶ سال پیش انقد دقیق کادوهای منو نگاه کرده که یادشه کی چی آورده. حتی حدس میزنم یادداشت برداشته
ادمی که دائم میگه ما رسم کادو نداریم و اصلا نمیدیم (شما تا حالا کجای ایران دیدین کسی رسم نداشته باشه به پسرش کادوی عروسی بده؟)

شوهرم گفت اونا برای فلانیه (اسم من). من خودم کادوی آبجی رو گرفتم

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792