قضیه بصورت اتفاقی یادم اومد و بهش توجه کردم
پسر عمه ام ۱۰ سال پیش از شرکت پتروشیمی تعدیل نیرو شدن .. بعدش دوباره اعتراض کردن و اینها برگشتن اما پسر عمه ام برنگردوندن ۸۰ نفر بودن تعدیل نیرو ها فقط پسر عموم برنگشت بقیه همه برگشتن
چرا؟
چون اون ۸۰ نفر اسم پسرعمه ام رو بین خودشان تحویل ندادن اونا میگفتن یادمان رفته (البته دروغ میگفتن) چندتا از آشناها پسر عمه و فامیل های خودمان بودن گفتن از روی حسادت و بدخواهی اسمش رو خط زدن ..بعدش پسر عمه هرچی کرد که فقط من ؟ شرکت میگفت لیست داده شده ما فقط دستور بکارگیری دوباره اینها رو گرفتیم بیشتر نمیتونیم..
خلاصه پسر عمه ام خیلی ناراحت بود نزدیک ۲ سال بیکار بود افسردگی کامل شب و روز غصه میخورد
اما بعد ۱۰ سال چی شده ؟
همه اونایی که برگشتن البته فامیل های پسر عمه ام که جز اون آدما بودن الان همه یک زندگی متوسط به پایین دارن درسته پتروشیمی کار میکنن اما هنوز کارگر و نیرو ساده ان اونجا و حقوق معمولی
اما پسر عمه ام خونه خوب خریده ، ماشین خوب داره ، زندگی خوب داره ، زن و بچه خیلی خوب
چجوری ؟ بعد ۲ سال بیکاری رفت با یک پیمانکار کارگری کنه یک سال پیشش کارگر بود پیمانکار از صاف و ساده بودنش خوشش اومد بهش اعتماد کرد مسولیت داد چند سال اینجور بود پیمانکارش اومد دختر برادر خودشو براش گرفت
بعد الان شریک همون پیمانکاره و پیمانکاری میگیرن