مادرو پدرم خیلی خیلیی کم میرن بیرون واسه همین وقتی میرن خیلی شوق میکنم و میشینم اهنگ گوش میدم و فیلم میبینم و تو پذیرایی قدم میزنم
امروز مادرو اجیمو پدرمو برادرم رفتن جایی
بعدش قفل در دسشوییمون چند روزه خرابه از پشت قفل میشه. منم گفتم یهویی نیان درو قفل کردم. یادمم نبود خرابه
خلاصه انقد شل بود از پشت قفل شد تا همین۹:۴۷ک مامانم اینا بیان اونجا زندان بودم
تو دستشویی هم همش استراس داشتم سوسکمونو ببینم💔😐
حالام حس کثیف بودن بهم دست داده میخوام برم دوش بگیرم
از سهمیه خوش بودنم وقتی خانوادم نیستن استفاده نکردم
میخواستم برقصممم
اصلا باهاشون راحت نیستمم💔😭😂