دقیقاتوهمین شرایط ،من دوتا بچه دارم
دیگه من دیدم شوهرم کاری نمیکنه ،خودم دست بکار شدم
از کوچیک تابزرگشون محل سگ نمیدم واصلا باهاشون حرف نمیزنم
شوهرم حمایت نمیکنه ونکرده
خودم هم یکی بگن دوتا جوابشون میدم ،هم اینکه الان یک سال ونیمه باهاشون درحدسلام هم حرف نمی زنم
مال من ،فکرکن باهاشون قطع ارتباط بودم ،حرف نمی زدم!پرده بعدنه سال عوض کردم ،اومدن پرده ساز بردن ،گفتن عین همون برامون بساز
مبل عوض کردم ،دوماه بعد
کمددرست کردم سه ماه بعد
ساعت ، هفته بعد
لباس که می خرم ،کپی خریده میشه
حتی الان که باهاشون قهرم!
زندگی برای من نزاشتن ،من که نتونستم دوری ازدخترم تحمل کنم موندم ودومی هم اومد والان پاشون اززندگیم قطع کردم فعلا