یکی مامانش هر چی میگه بهم تیکه کنایه تا میام با شوهرم دردودل کنم میگه مامان من اینطو نمیگه تورو پرت کردن
دوم تو یه ساختمونیم بهش میگم واقعا تو عذابم برگشته میگع مامان بابام پیرن یکی باید از اونا نگهداری کنه
اره سخته میفهمم فقط خدا باید معجزه کنه
جواب مادرشوهرت بده خودت پیش شوهرت گلایه نکن
ولی خوب مشکل دومت حل بشه اولی هم حل میشه
حق با شوهرته نکنه فکر کردی دختر پزشکیان هستی و باید برات یه کاخ بخره
مشکل دارم مشکل دارم مشکلات ملتو تروخدا
خب اگر مشکل اساسی بود چرا از اول موافقت کردی باهاش ازدواج کنی!؟
مشکل دوم رو منم دارم که شوهرم گفته به هیچ وجه از این خونه درنمی‌آیم ... سعی میکنم با این موضوع کنار بیام و زیار خودمو اذیت نکنم
چرا توی یک ساختمون هستین باعث عذابتونه؟
چه تیکه ای میندازه؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز