سلام
بعد از گذشت تقریبا یک هفته تازه یادم میاد که از اولم معلوم بود خانوادش(مادرش) مخالفه چرا ما همون موقع هیچ تدبیری نکردیم؟؟؟؟؟
چرا باید مادرش حرفای دلسردکننده میزد و ما حرفای دلگرم کننده تحویل میدادیم؟چرا وقتی شک کردم که مادرش مخالفه به پسره نگفتم اگر میخوای ادامه بدی بگو مادرت با مادرم حرف بزنه؟
خیلی ناشیانه جلو رفتم تا جایی که پسر به خودش اجازه بده بگه فلانی تو کوتاه بیا تا من باید پدر مادرمو راضی کنم منم گفتم برو هر وقت راضیشون کردی بیا
اولش که اینه وای به آخرش
کاملا طبیعیه
جالبه که من اصن نمیتونم پسر مستقل رو از پسر وابسته و بچه ننه تشخیص بدم خیال میکردم این خیلی مستقله
کلا تو بحث ازدواج به خانوادش هم خیلی باید دقت کنی
عیب نداره حالا برات یه تجربه شد
طبیعیه.
از این به بعد دقت کن پسر مستقل باشه چشمش به دهن خانوادش نباشه.از اول رفت و آمد خانوادگی کنین آدما تو جمع خودشونو نشون میدن.
وقتی خودتون دوتایی هستین هیچی از اخلاقش متوجه نمیشی
اره گلم طبیعیه، هرچقدر از ی مسئله فاصله بکیری تازه متوجه ی سری چیزا میشی، من خودم همیشه تو مسائلم از ی شخص دیگه ک درجریان نیست کمک میگیرم چون ممکنه من احساسی عمل کنم.
دقت کردم مثلا
ولی نفهمیدم چون خود پسره هم اینطوری بود که راحت حرف میزد من خیال کردم مادرشم از روی رک بودنش اینطوری میگه مثلا داره صداقت به خرج میده تازه خوشمم اومده بود
بعد دیدم برگشتنه پسره گفت با مادرم سوار ماشین بشید برید باب آشنایی باز بشه ولی مادرش چندان مایل نبود
ما هم خودمون برگشتم پسره هم جایی کار داشت رفت
بعدا گفت چرا با مادرم نرفتید
نگو داستان این بود
چون بعدنم گفت اگر باهات بیشتر آشنا بشن مطمئنم موافقت میکنن
منم اینجا خیلی مشورت میگیرم ولی هیچی به اندازه ی تیز بودن خود آدم مفید نیس
متاسفانه تیز نبودم
پسره ی احمق میگه با خانوادم بیشتر آشنا بشین تا قبولت کنن
منم گفتم رو من حساب نکن قاعده اینه که اول خانوادتو راضی کنی اومدیم و ادامه دادم و بازم نخواستن تکلیف من چیه؟؟رضایت اونا برات اولویته دیگه پس ول میکنی
میگه اگر ناراضی باشن حاضری ادامه بدی؟؟
گفتم نمیدونم
ولی بی عرضه آخر نتونست راضیشون کنه
دقیقا حس حقارت شدید بهم داد رفتارشون
مگه کی هستن که از ما خوششون نیاد؟؟مادر من همه جا به درستی و انسانیت شناخته میشه خودمم همین طور فقط چون پدر مادرم جدا شدن اینطوری میکردن با اینکه مادر خود پسر هم تو شرایطی بدتر از شرایط من ازدواج کرده بود
منم قبلا دچار این اشتباه شدم
اشکالی تداره تجربه شد برای بعدت
