عزیزم تاپیک تو دیدم یاده زنداداشم افتادم پسرش ۶ماهه شد دوقلو باردار شد
وقتی دوقلوها به دنیا اومدن پسره اولش یک سالو سه ماهش بود علنا سه قلو داشت .مادرش فوت کرده بود خواهراشم هر کدوم سر خونه زندگی خودشون بودن خیلی سختی کشید بیخوابی کشید داداشم طفلک تا ساعت ده یازده شب از سره کار خسته میومد آرامش نداشت ولی باز مامانم خدا عمرشو هزار کنه دست کمکش بود یه روز درمیون صدایه گریه ی هر چهارتاشون میومد ولی در کل خیلی صبور و خونسرد بود
الان دوقلو ها رفتن تو دو سال
ولی کلا میگذره این روزها...بزرگ میشن صبر تو ببر بالا
فقط بغلی شون نکن بزار روی زمین نق نق کردن توجه نکن کم کم عادت میکنن 🌿