دیشب خونه جاریم شام بودیم برگ هامون ریخت

به نکته ی خوبی اشاره کردی و هرچی فقیر تو محله ی ماست تو حیاطشون هر روز کباب و جوج میزنن ولی پولدارا خبری از این چیزا نیست براشون خخخ همه برعکس فکر میکنن اونا پولدارن و بقیه فقیر

ولی اخر سر اونا تو قبض و بدهی و وام و ...

ولی اون پولداره شب خیلی آروم میخابه انگار تو اسطوخودوس خابیده

یسوال بجای کشک و بادمجون و آش برنج با قورمه سبزی می‌دادی بهتر نبود؟؟اخه آش و کشک بادمجون هم پرزحمت تره هم از لحاظ هزینه شاید بیشترم بشه آخه پلویی برا مهمونی بهتره 

یا جاریتون بجای الویه و سوپ همونو مرغ درست میکرد هزینه ای انقدی فرقش نمیشد 

البته هرکسی ی نظری داره نظر من اینه

خوب پس قصدشون نه بی احترامی بوده نه خساست،  خواستن ساده برگزار کنن😂

اره دقیقا

کلا به اسی وبحث مهمونی جاریش کاری ندارم ولی بعضی ها به خونه مردم زور دارن بابا یکی ازشلوغی و رفت امد خوشش میاد ویکی خوشش نمیاد باید به سلیقه هم احترام گذاشت 

بعضی هاعادت دارن همش دوست دارن هرشب یه جا برن مهمونی 

یکی هم دوست نداره خلوت وارامش خودش رو بیشتر دوست داره

سوپ و سالاد الویه ش فقط نرمال بود بقیه ش خوب نبود

ما هم چند تا دوست آشنا داریم، کله گنده ترین آدم ممکن هم شام بره خونشون اولویه و سوپ درست میکنن. نهایت فلافل آماده سرخ میکنن و باگت میزارن وسط میگن بیاید لقمه بگیرید. کلا مدلشونه. ناهار بری خونه شون اینجوری نیستا. شام سبک خوری دارن.

باید اینم توجه کنی ممکنه یکی خونه و ماشین و زندگی باشه ولی زیر قسط و قرض باشه و نتونه واسه یه طایفه آجیل بخره بزاره رو میز.

خیلی از افراد برای وعده غذایی خودشون قرار میدن اما برای مهمون جالب نیست

بیشتر برای عصرونه یا مهمونی هایی مثل تولد همراه چند مدل دیگه مثل سالاد ماکارونی و فینگر فوت استفاده میشه

مگع نمیگی قرعه میندازیم تو این ده سال به اسم اون نیافتاده بود...؟؟و اینکه من حسم‌گفت با شوهرش لجبازی کرده و این کارو کرده وگرنه با شما مشکلی نداشته...به چیزی رو خواسته از شوهرش انتقام بگیره 

من مهمونی های عجیب تر از این رفتم. همیشه هم خونه خالم اتفاق افتاده. خونه و ماشین آنچنانی و ارث زیاد داره شوهر خاله م. ولی درآمد کم داره از شغلش. عجیبه برام مدل صرفه حویی شون به شدت. به بار عدسی دادن شام فقط. یه بارم رفتیم پیک نیک دیدم سیب زمینی و تخم مرغ آب پز درآوردن!!!! تازه خانواده دوست دخترشون هم مهمون پیک نیک بود. یه سری هم که افتضاح بود رفتیم خونه شون خاله م گفت چی بپزم. از عصر با هم بودیم شب رفتیم خونه شون. ما تعارف کردیم گفتیم هیچی سیریم عصرونه دور هم ساندویچ خونگی ریز خورده بودیم. بعدش اونم شام نپخت  دیگه من گشنه خوابیدم خونه شون. خونه شون با شهر ما یک و نیم ساعت فاصله داره. 

من کار این ندارم کی چی درست کرده یا قصدش بی احترامی بود یا نه. ولی خداییش این رسم مزخرف چیه دیگه کی همچین رسمی برپاکرده اونم الان که مردم مثل بلانسبت خر بایدکارکنن تا مرغ یا روغنشون جور شه یا وسایل بچه هاشون هزارتاکوفتو زهرماری. واسه خودتون بشینید خونه هاتون قشنگ زندگی کنین. بعدشام گاهی اوقات برین خونه یکییشون شب نشینی

اتفاقا چند وقت قبل یکی تاپیک زده بود که خونه ی اقوام دعوات بودیم کشک بادمجون با آش داده بود..کلی هم مسخره کرده بود..فکر کنم یکی از مهمونای تو بوده اسی،🤣🤣🤣

خودمم یه سری سوتی دادم. دوستم گفت میاد خونه مون با پسرش. منم با دختر بچه تنها بودم. یه لازانیا درست کردم که دور هم بخوریم در حد عصرونه‌. یهو در باز شد سه نفری با شوهرش اومدن. هول کردم سریع زنگ زدم شوهر منم اومد. آنقدر عرق شرم ریختم سر شام.