2777
2789
عنوان

درو باز کردم مرد همسایه اومد بیرون از خونش

| مشاهده متن کامل بحث + 167637 بازدید | 1000 پست
فدات بشم خواهریک شکم دوقلو اوردم

عزیزم تجربه داری،،، علائم مخصوص پسر چیه؟ یسری گفتین۷۰درصد اوایل لک بینی داشته باشی پسره... دیگ چی؟ 

ساکنان دریا پس از مدتی ب صدای دریا عادت میکنند.... وای ک چ سخت است قصه عادت!!!!☆ بدترین درد اینه ب چیزی ک قبلا شوقشو داشتی عادت کنی!!!!!!! ☆

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2805

🤣🤣🤣🤣🤣 یعنیا دقیقا برا منم پیش اومده ما خونه هامون مستقل آپارتمانی نیست ، رفتم خونه یکی از همسایه ها تو حیاط بودم در راه رو رو باز کردم شیشه ای تیره بود نگو پسر اجاره نشین پشت در بود اونم میخواست بیاد بیرون چشت روز بد نبینه حالا من اولین بار بود پسره رو میدیدم، انگار مخفیانه میخواستم برم🥴 سلام احوال پرسی کردم گفتم با خونه شما کار ندارم میخوام برم خونه صاحب خونه😅یعنی مردم از خجالت 

کاش همیشه این سوتیای خنده دار باشه و خوشی واسه همه،تو کوچمون جنازه آوردن انقدر صدای گریه های دخترش ...

آخی دلم گرفت😔

مرنج و مرنجان، گوشت که تلخه روی کلام و زبانت کارکن، به گرایش و سلایق هم احترام بزاریم پنج تا انگشت شبیه و اندازه هم نیستن/ یه مینوزی که عاشق گربه🐈 و نجومه🧚‍♀️ARMY

عزیزم تجربه داری،،، علائم مخصوص پسر چیه؟ یسری گفتین۷۰درصد اوایل لک بینی داشته باشی پسره... دیگ چی؟

ولله شکم باشکم فرق میکنه ممکنه بزاهرکس یه جورباشه

امادرکل بارداری پسربرامن خوشایندتر وراحتربود ویار صفر 

فدای چهارتا دخترام   قربون سه تاپسرام  دور هفت تاتون بگردم   
خوشبحالت عزیزم حتما تهرانی هستی

نه خوزستانیم ازطرف مادر وازطرف پدر شهرکردیم

در کل شیر زن بختیاریم و ساکن وبزرگ شده خوزستانم😎


          ازنسل بی بی مریمم ازنژاد آریایی

فدای چهارتا دخترام   قربون سه تاپسرام  دور هفت تاتون بگردم   
ولله من شوهرم عاشق بچس نفسش میره میاد براشون

خوبه دیگه خداروشکر

اگه عاشق بچه نبود که ۵۶ما بی زن بودنو تحمل نمیکرد 

۷تا دسته گل داشته باشه که


بچها چندسالشونه.دخترتو زود شوهر دادی

من دوره نوجوانی خیلی جوگیر بود و خودمو میگرفتم .یبار مادرم حالش بد شد نصف شب بردیمش دکتر هیچکس نبود فقط ما بودیم و دوتا پسر خوشگل روبه رومون بود.سعی میکردن نخ بدن منم اصلا محل نمیزاشتم و فلان‌.تا اینکه مادرم رفت اتاق سرم بهش ببندن برادرم گفت تو بشین همینجا من با مامان میرم.منم نشسته بودم که یهو حس کردم از اتاق صدام کردن برگشتم یهو به اون پسرا گفتم:عه منو صدا کردن؟!اونام هنگ کردن و فک کردن که منم آرررره

یهو به خودم اومدم دوییدم تو اتاق به داداشم گفتم برو بیرون.پسرام دیگه با خودشون گفتن این پایه اس دیگه.

یه صلوات برا امام زمانم میفرستی؟          گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین،خانه آباد شدم من اُوون آباد حسین
2810
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792