وای سوتی من 🤦🤦
دوماد مادر شوهرم اومد دم در خونه ما چون مادر شوهرم وسیله براشون داد ما ببریم شوهرم زنگ زد به خواهرش گفت بیایین وسیله هاتون رو ببرین
شوهرش رو فرستاد اومد منم شوهرم خونه نبود با دخترم داشتیم میرفتیم بیرون دم در وسیله ها رو که میخواستم بهش بدم کیف دخترم دست من بود این فکر کرد این هم برای اوناست
اول با دخترم دست داد بعد دستش رو دراز کرد کیف رو بگیره فکر کردم میگه تو هم دست بده منم یه دفعه دست بردم دست بدم
اینم دستش رو آورد جلو تا انگشتش خورد به دستم یه دفعه گفت من کیف رو میخواستم بگیرم
وای از اون روز من دیگه آدم سابق نشدم 🤦🤦🤦😂😂😂
الان با خودش فکر میکنه میگه چقدر این زن خرابیه شوهرش نیست دست میده به هرکسی 🤦🤦