مشکل من با خانواده شوهر

توضیح دادم.من اولویتم آرامشه خودمه. 

و کلا سیستم خودمو گفتم

ک اینجوریم ..

شما چه گناهی کردی؟😅

چرا برای کاری ک راه داره خودو دائم مکدر کنم؟

مادرشوهر منم گله میکنه میگم شما مهمان من شو.حتما ک من نیاید بیام اونجا..مهم اینه همدیگرو بیینیم.ا‌ون کم رفتن هامو جور دیگه جبران میکنم ایشونم متوجه شده.

شوهرم اگر یکوقت بگه منم نمیام خونه خانواده

جلوش رو نمیگیرم این حقو بهش میدم

ک جایی باشه ک بهش خوش بگزده.

کلا بعد این سالا و بالا پائین ها

تفکرم اینکه گاهی خودمون رنج خودمون رو زیاد میکینم

عزیزم شما اینجوری زندگی کردی همه هم باهات کنار اومدن همه مثل شما نیستن من اگه برم خونه مامانم شوهرم نیاد باز باید به ده نفر دیگه جکاب پس بدم بیشتر اعصابم خورد بشه منظورم همیشه نیست مثلا تو مهمونی و اینا نمیاد در حالت عادی بله مهم نیست ، اینکه شما راحت حذف کردی و کسی کاری باهات نداره از خوش شانسیته من حذف کنم باید چهل نفر دیگه باهام لج بشن و باز اونا جور دیگه حالمو بگیرن من وقتی ازدواج کردم بعد دو سه سال که خیلی اذیت شدم همه راه ها رو رفتم نتیجش خوب نبود الانم خوب نیست ولی بین بد و بدتر این بده هست که انتخاب کردم اینم بدون آدم بد ذات که رو حتی نبینی هم بخواد نیشت بزنه میزنه از طریق بقیه مگه اینکه دور خودم سیم خاردار بکشم کلا با همه قطع ارتباط کنم که اونم نشدنیه بخاطر زندگی مشترکم و حقی که به همسرم میدم 

شما بیشتر برای دیگران زندگی میکنی تا خودت..

و شاید فرقمون این باشه😅

وگرنه منم این چالش هارو‌دارم..حرف و حدیث ها هست.

بعد ۱۶ سال زندگی مشترک میگم ک کم کم یا گرفتم

چه جوری خودم مهم باشم و برای خودم‌زندگی کنم.

دیگران لج کنن

بامن خوب بشن ، بد بشن..دور از جون شما همونایی هستن ک بعد از فوت ما سر رنگ نوشابه نهار باهم حزف میزنن..

عرض کردم زفتازم با مادرشوهزم جوری هست ک جایگزین هی زفتن و اومدن شده..شوهرمم راضیه.مشکل نداره

خب دیگه شاید مادرشوهرت تسلیم شده گفته همینم بگم شاید کلا هیچ وقت نیاد😅 آره من خوشحالی و رضایت اطرافیانمم مخصوصا همسرم که دارم باهاش زیر یه سقف زندگی میکنم برام مهمه خیلی هم مهمه و خودخواهی میدونم که به حرف روانشناسیایه زرد فقط خودمو ببینم و همسرم هیچ جایگاهی نداشته باشه تو تصمیمام 

دلیل موفقیت شما هم اول هم گفتم اینه که همسرتون کنار اومده و مشکلی نداره اگه داشت قطعا شما هم نمیتونستین به راحتی کات کنین با همه یا محدود برید جایی که شوهرتون دوست داره 

مادرشوهرم خانم خوبیه.اخلاق و حسن نیت من هم یهش ثابت شده..چون کارایی کردم ک خیلی مهم بودن. وگرنه چرا باید بترسه؟

مگه ترس داره عروس نیاد خونت😅

روانشناسس زرد ک نیست..

شما باید خودتو‌دوست داشته باشی/تا شوهرتم دوست داشته باشی

باید از نظر روانی سالم باشی تا بچه سالکم تربیت کنی.

شما مهر مطلب ایثار‌گر. هستین.منم قبلا بودم

ولی خودمو‌ تغییر دادم.

با این سیستمی ه‌م که داریم..خداروشکر همه راضی هستیم.

زورگویی بین ما جا نداره..قبل ازدواج توافق کردیم.

نه ایشون منو‌زور‌میکنه و توی روابطم دخالت میکنه

نه من.

خط فرمز جفتمون رعای‌ت حقوق والدینمون‌هست. خدمت بهشون رو واجب میدونیم. بدون حاشیه و بحث اضافه..توفیقات زندگیمون هم زا اون خدمتت میدونیم

ببین میگی مادر شوهرت خانم خوبیه فهمیده هست فلانه خب مادرشوهرمن اینجوری نیست این یکیش منم نمیخوام و نمیتونم نظرمو به یه زن ۶۸ سالشه و ۶۸ سال اینجوری زندگی کرده غالب کنم وقتی خودش بی تقصیره 

بازم میگم آدما با هم متفاوتن من نمیدونم چه روابط حسنه ای میشه داشت وقتی مثلا شش ماه همو نمیبینین به هر حال موفق باشید من مهر طلب نیستم ولی احساسات آدما برام مهمه خودمو جایه طرفم میزارم میبینم حق داره ماهی یکبار با زن و بچش بره خونه مادرش ، بچه های من کوچیکن نمیتونن تنها با شوهرم برن امکانش نیست دلم نمیخواد حسرت دیدار نوه هاشو بکشه وگرنه هرکسی راحتی و خوشی خودشو به همه چی ترجیح میده اگه امکانش باشه ، ولی آره من آدمه زورگویی و  نمایش قدرت نیستم که بگم دلم نمیخواد و نمیام و کات و به بقیه فکر نکنم احساسات ادمای خوب اطرافم برام مهمه ضربشم از آدمای بد دارم میخورم چاره ای نیست قبول کردم 

من عرض کردم خونه شون نمیرم به طور دائم و مرتب

شده چندماهم نرم.چون آدمایی اونجا هستن ک آزارم میدن گاهی.

ولی نگفتم نمیبینشون😅 اتفاقا تازه باهم سفر بودیم.با یکی از جاری‌ام یکم بحثشون شده بود ک حتی نمی‌دونم سر چی.. احساس کردم ناراحتی..برشون داشتم بردم زیارت دلشون وا شه.

نمیومد، میگفت زحمته..قران بردم راضیش کردم. حسنمون این شکلییه😅

زورگویی و قدرتی و مانع و حسرتی هم نیس بخدا..

اولش ک ریپلاسم کردین گفتم

مدیریت کردیم ک تنش هارو‌کم کنیم

اسیب تا کمتر بشه و اون حس دوستی عمیقتر

نه فقط ظاهری و هز هفته بری و بیای بحث و کدوزت بشه.

مشکلی ک با بقیه عروسا دارن و هم ایسون ناراضین

هم اونا

چون فکر میکنن باید و‌حتما همش باهم باشن.

خدابزرگه🙄