منم گریه کردم،جنگ سخته ونامرد،بخصوص اون صحنه ای که شهر میگیرن وکنار شط آهنگ غم میزنن،قصد کردم فردا شب نبینمش که اون صحنه نبینم،کلا خرمشهر واقعا وجب به وجبش هنوزم بوی مظلومیت جووناش میده،منکه تو سفرا کاریم وارد شهرش میشدم واقعا دوس داشتم تا لحظه خروج گریه کنم،مخصوصا که میبینی کسی قدر دان اون زحماتشون نیست ورفاهی ندارن