من هیج کاری نکردم
اون اول متوجه من شد و یه سال دنبالم بود تا قبولش کردم که آشنا بشیم و یواش یواش عاشقش شدم
سر و سنگین باش و با ملایم
با خانواده اش تو دیدار های اتفاقی ملایم و اروم احوالپرسی کن
روی عالم همسایگی
اگه دیدی اصلا پا پیش نمیزاره و خیلی عاشقشی تو مرحله های آخر که دیدی هیچ چاره ای نداری بهش اعتراف کن
گاهی وقتا غرور معنایی نداره توی عشق چون یک عمر پشیمونی داره