من هیچوقت سکوت نمیکنم و لی ی بار بخاطر اینکه میرفتم باشکاه و رقص و شنا و سرکار خدا شاهده گفتن نباید انقد زیاد بیرون بری مردم چی مبگن ابرومونو تو بردی ...سر این خاهر دهه هشتادیم نصیحتم میکرد ک ی هفته دندون رو جیگر بکیر خوب میشن منو ساکت کرد و گفتم با خوشی حلش کنیم دیدم اینا حالی نمیشن اخرش مجبور شدم ی صب زود بزنم بیرون و دیگه برنگردم تو اون خونه ...تصور کن من ک سی سالمه میگفتن باید زندوتی باشی تو خونه تا ی شوهر گیرت بیاد ...من ادمی نیستم زور کسیو قبول کنم...و یادمه همیشه میگفتن ک زن بیرون نمیره ..اخه چرا زن بیرون نره مگه زن ادم نیست مگه زن دلش نمیگیره چرا ی مرد بیشور میتونه واس تفریح و خوش گذرونی بره بیرون ولی چون من ی زنم باید تو خونه افسردگی بگیرم چون جامعه گفته زن زیاد بیرون نمیره...
این چرتو پرتا تو کت من یکی ممیره اگر قرار باشه ی چیزی منع باشه باید برای مردا هم منع باشه اگر قراره ازاد باشه برا هردو دیگه اینکه من زنم جیزه نداریم...
و برای همین خدایی خیلیییی میگن دختر بدیم در صورتیکه فقط دفاع کردم از پیش پا افتاده ترین حقو حقوق خودم ک خاهرای دیگم همیشه سکوت کردن مقابلشون