مادرش زنگ زد خونمون قرار عقد گذاشت بعد پسره خسته بود از سرکار میومد زنگ زدم بش گفتم دروغ میگه مادرت تو منو نمیخوای چرا انداخت یک ماهه دیگه بعد عمل پاش همین الان باید عقد کنیم 😭اونم هی گفت خستم درک کن ازین حرفا یهو عصبانی شد سرم داد کشید تلفن قطع کرد منم همین شد ک جیغ زدم خانوادمم گفتن تموم بشه بینتون 😭