پدرم تو کودکیم خیلی بداخلاق وعصبی بود، دستهاش را مشت میکرد به این حالت که می خواد تو سرمون بزنه فقط فشار میداد ولی ترسش زیاد بود.
با کاسه مسی میزد تو سر مامانم، که مثلا چرا تو خونه تخمه خورید وپوستش ریخته شده، می گفت پوست تخمه جادو هست.
وقتی یاد جوانی ها وبداخلاقی ها می افتم میگم چرا جوان باید ازدواج کنه، فقط پیر ، چون حداقل تجربیاتش بالا رفته وعصبانیتشون کمتره وهمینطور زورشون.