فقط تو رو اذیت میکرد یا به بقیه بچه ها هم دست زده؟
من یه روز بواسطه کارم رفتم بیمارستان روان
یه مریض زد توگوشم
اونم محکم
بنظرت واکنش من چی بود ؟
خندیدم باورت میشه
چرا؟
شماجواب بده لطفا
اونموقع ها فقط من
بعدها فهمیدم دو‌سه نفر از بچهای همسایه هم اذیت کرده که کوچیکترن
ده سالم بود نقشه ریختم چندین نفر رو دور هم از دخترا جمع کردم فرستادم پیش پدر بزرگم بهشون بگه این اشغال مارو بوس میکنه
اونموقع ها نمیدونستم چیه رابطه جنسی یا ازار جنسی
ی دعوای اساسی شد ولی بصورت نامحسوس
یکی دیگ از خالهام خیلی احمق بود دوتا دختر داشت هی میرفتن خونه این مردک اشغال هی گفتم نفرست نفرست احمق خالم هی میگفت چراااااا خونه خواهرمه ، بهش گفتم زن بازه یارو( دیده بودنش نو ماشینش زنه ) روم نشد بگم بچه بازه
باز میفرستاد تا اخر نامه انداختم خونشون یبار سر زده برو خونه خواهرت اوضاع دختراتو ببین
پیش هر کس نشستم بدون اینکه خودم بگم نامحسوس جریان اون دخترا که پیش بابا بزرگم اومدن رو گفتم از خونه پدریش طرد کامل شد
بعدها فهمیدم دو‌سه نفر از بچهای همسایه هم اذیت کرده که کوچیکترن
ده سالم بود نقشه ریختم چندین نفر رو دور هم از دخترا جمع کردم فرستادم پیش پدر بزرگم بهشون بگه این اشغال مارو بوس میکنه
اونموقع ها نمیدونستم چیه رابطه جنسی یا ازار جنسی
ی دعوای اساسی شد ولی بصورت نامحسوس
یکی دیگ از خالهام خیلی احمق بود دوتا دختر داشت هی میرفتن خونه این مردک اشغال هی گفتم نفرست نفرست احمق خالم هی میگفت چراااااا خونه خواهرمه ، بهش گفتم زن بازه یارو( دیده بودنش نو ماشینش زنه ) روم نشد بگم بچه بازه
باز میفرستاد تا اخر نامه انداختم خونشون یبار سر زده برو خونه خواهرت اوضاع دختراتو ببین
پیش هر کس نشستم بدون اینکه خودم بگم نامحسوس جریان اون دخترا که پیش بابا بزرگم اومدن رو گفتم از خونه پدریش طرد کامل شد
اون که ی لجن بی همه چیزه انگله
ادم نیست که مشکل داشته باشه یا ن
من فقط میخوام از ذهنم بره تموم شه
یکیم نگران بچهامم چون واقعا پدر مادرم ادمای حساسی بودن
من یادمه پدرم چجور مراقبم بود خدایی کمکاری نکرد در حقم این اتفاقا میفتاد نمیدونم چجور میشه از بچه محافظت کرد هرچند پدر مادرم مراقبم بودن ولی اموزش به خودم ندادن بلد نبودن
شاید اگر یبار جیغ میزدم الان درگیر نبودم
