بچها ما تقریبا پونزده روز پیش از بابام نزدیک ۳۵ ملیون قرض کرد شوهرم برای چکش گفت بر میگردونه خلاصه خدایی بابام هیجی نگفت داد
گذشت ما یه زمین تو شهرمون دلشتیم که گذاشته بودیمش برای فروش مشتری که پیدا چون خودمون نبودیم کاراشو سپردیم دست بابام
مشتری پولو زد ب حستب بابام
بابام همه پولو زد هفت ملیونشو نزده
هنوز منم روم نمیشه به بابام بگم
ب بابام قبلا گفتت بودم این پول زمینه تو اینو بزن پول تورو تا چند روز دیگه میدیم
حالا نمیدونم چیکار کنم شوهرمم چیزی نگفته حتی گفته به بابات نگو ولی خودم یه حس بدی بهم دست میده ما قرار بود