سر کلاس که درس راجع به دروغ گفتن بوده،برگشته گفته مامان من بعد از اینکه وسایلش رو یکبار گم کردم و کار اشتباه کردم منو زد.و قبلا کتکم میزد.خداییش هر کاری از دستم برآمده براش انجام دادم تا فراموش کنه و دلشو به دست اوردم.قبلا به خاطر بیماری افسردگی حالم خوب نبود چند بار ناخواسته سیلی زدم بهش.الان بهتر شدم و کمتر از گل نمیگم بهش.نمیدونم چرا اینکارو کرده.امروز خیلی دلم شکست.حتی روم نمیشه برم مدرسه.پسرم کلاس دوم هستش
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اسم کاربریم! من نمیدونستم نمیشه عوض کرد وختی نوشتم حالم اصلا خوب نبود . خلاصه شد دیگه .حالا ک شده و نمیشه تغیرش داد برای پدرمادرم فاتحه بخون خداخیرت بده💚
حالا بعد ب من بگو چجوری تونستی به اعصاب و مشکلات عصبیت غلبه کنی و نزنیش ....من هرکار میکنم نمتونم رفتارمو اصلاح کنم
ای پرنده ی مهاجر، سفرت سلامت اما.... به کجا میری عزیزم، قفسه تموم دنیا روی شاخه های دوری، چه خوشی داره صبوری؟ وقتی خورشیدی نباشه، تا همیشه سوت و کوری....... ای دهنت اقای قمیشی با غم این اهنگت😭