4 سال با آقایی دوست بودم. رابطه داشتیم اما وقتی بدستم آورد اولویت شد کارش ه از گاهی منو میدید خیلی دوسش دارم سه بار بحث ازدواج رو وسط کشیدم گفت نه بهونه آورد منم سنم بالا میره دلم خانواده خودمو میخواد. آخرین بار گفتم تو هر چند دقت بیار سراغمون میگیری اولویت نیستم گفت ازدواج نه اما اگه میدونی حرف بزنیم انتظاراتمونو بهم بگیم. اما تو این مدت از بس که گفتم توجه کن خسته شدم. الان کات مردم اما دلکگم میخواد کنارم باشه. کاش بلد بودم دلشو بدست بیارم. از اون ورم میترسم بهش پیام بدم بگه چقدر دم دمیه
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
وقتی برا ازدواج نمیخادت تهش ک چی تهش ی وابستگی عمیق براتوعه ک بعد ی روزی مجبوری ازش جدا بشی ضربه بدی میخوری اونم ک خوششه سواستفاده میکنه پس همین الان جدا شد ک ۴ سالت نشه ۱۰ سال ببینی عمرت رفته برا ادم بی لیاقت