زیاد ب اینه نگاه میکنم
وقتی میرم جایی زیاد موهامو درست میکنم شالمو اینا
وقتی غذا میخوردم اروم تکون میخورم به چپ و راست
عادت دارم هی برم اینستا چک کنم نکنه دستم خوره استوری گذاشتم
اخه یبار شد😐😐😐😑😑😑😑
ما تو خونه مون دونوع مبلمان داریم
یکی یک طرف خونه اس اکثرا مهمون اومدنی میریم اونور خونه
اینطرفی هم برای استفاده روزمره خودمون
هر وقت یونیفرمم تنم باشه بخوام بشینم همیشه میرم اونطرف 😂
نمیدونم چرا اصلا دلم نمیخواد رو اینایی که روزمره استفاده می‌کنیم بشینم با یونیفرمم
وقتی چشامو تازه باز میکنم میبینم وسطای آیت الکرسی ام! ب قرآن راست میگم
ینی نمیدونم تو خواب کِی شروع به خوندن کردم که وقتی بیدار میشم وسطاشم
نمیدونم شناسنامم کجاست یا کارت ملیم ...
یا طلاهام...
سند خونه ی بابام زیر مبل مونده مثلا امانته دستم .
جواب
ام ار ای شوهرم هم لای کاغذای باطلم انداختم
حلقه ازدواجم بعد ۳ ماه انداختم اشغال دونی بعد ۳ روز یادم اومد اما پیدا نشد
شناسنامه شوهرم چند بار گم کردم
یروز بلند شدم تنها برگه ای که ثابت میکرد پدر شوهرم باید به شوهرم ارث بده رو ریز کردم انداختم سطل زباله ...شوهرم الان دربدر دنبالشه ولی من یادم نیست که انداختمش یا تو خواب اینکارو کردم پس دهنم بستم و حق شوهرم رفت هوا ....خلاصه که بد چیزی هستم اما کسی نمیدونه
دستم تو دماغمه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
5 ثانیه پیش
5 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز