2777
2789

چندماه پیش درحال مستی ساعت ۱۲شب اومد دم خونمون  ک بچه روببره  با چوب میکوبید ب در و فوش میداد  و داد میزد خونمون دوربین داره  بابام شکایت کرد  الان ۸۰میلیون جریمه نقدی ب صندوق دولت  و ۶ماه زندان واسش اومده  

منم دیگه انقد تواین ۱۰ ماهه اذیت شدن بچه هام و هی تهدیو میکنه ک میبره بچه هارو   واقعانم برد بیست روز تا بزور گرفتمش 

میخام برگردم بابامم میگه فقط میخوام بترسونمش ک دیگه ازاین غلطا نکنه ولی اون ن تنها پشیمون نیست ک برادرشوهرمم جلو بابامو تومسجد مراسم ترحیم گرفته و دعواشون شده و  بی احترامی کرده ک بجای مهریه برو گدایی  اگه خیلی دستت تنگ شده   چون بابام گفت مهریشو بدید بهش تابزارم برگرده  اوناهم یه قسط دادن 

آنهایی که به تو آسیب رسانده اند ..شایسته عشق و احترام نیستند !  حتی اگـــــر والدیــــن توباشند ...!💔

خداوکیلی میخوایی بررگردی؟ این آدم خطرناکه اگر پس فردایی خدای نکرده بلایی سرت بیاره چی؟

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

خداوکیلی میخوایی بررگردی؟ این آدم خطرناکه اگر پس فردایی خدای نکرده بلایی سرت بیاره چی؟

نه برگشت ب زندگی نرمال  درواقع اون یه خونه واسه من و بچه هامیگیره و هروقت خواست میاوبهشون سر میزنه  و میره 

آنهایی که به تو آسیب رسانده اند ..شایسته عشق و احترام نیستند !  حتی اگـــــر والدیــــن توباشند ...!💔

چرا میخوای برگردی؟ 

لیلی نام دیگر آزادی .......دنیا که شروع شد، زنجیر نداشت ، خدا دنیای بی زنجیر آفرید. آدم بود که زنجیر را ساخت، شیطان هم کمکش کرد. دل ، زنجیر شد، زن زنجیر شد، دنیا پر از زنجیر شد و انسانها همه دیوانه ی زنجیری! خدا دنیا را بی زنجیر می خواست. نام دنیای بی زنجیر اما بهشت است. امتحان آدم اما همینجا بود، دستهای شیطان پر از زنجیر بود. خداگفت: زنجیر هایتان را پاره کنید ، شاید نام زنجیر های شما عشق است! یک نفر زنجیرش را پاره کرد، نامش را مجنون گذاشتند. مجنون اما نه دیوانه بود و نه زنجیری. این نام را شیطان برای او گذاشت. شیطان آدم را در زنجیر می خواست، لیلی مجنون را بی زنجیر می خواست. لیلی می دانست خدا چه می خواهد، لیلی کمک کرد تا مجنون زنجیرش را پاره کند. لیلی زنجیر نبود، لیلی نمی خواست زنجیر باشد. لیلی ماند ، زیرا لیلی نام دیگر ازادی است.

وقتی ادم میخواد برگرده نباید اینجوری ابروریزی کنه واقعا

حالا پیش اومده ازین به بعد درست زندگی کنین

من قبلنا عمه هام اینجوری بودن الان گلو بلبلن

اگه چیزی ناراحتت کرد بگو تا دوباره بگم.
نه برگشت ب زندگی نرمال درواقع اون یه خونه واسه من و بچه هامیگیره و هروقت خواست میاوبهشون سر میزنه ...

یعنی چی جدا زندگی کنید؟ فکر میکنی قبول میکنه؟ 

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

ینی هم میخای برگردی هم مهریه بگیری؟؟بعد بااین احوالات شوهرت واقعا چطوری میخای برگردی؟

نه نمیخوام مهریه بگیرم فق‌ میخوام تنبیه شه  اون نهایت ظلم و درحق من و بچه هام کرد  

آنهایی که به تو آسیب رسانده اند ..شایسته عشق و احترام نیستند !  حتی اگـــــر والدیــــن توباشند ...!💔

وقتی ادم میخواد برگرده نباید اینجوری ابروریزی کنه واقعاحالا پیش اومده ازین به بعد درست زندگی کنینمن ...

فعلا که آبروریزی رو اونا کردن نه این بندگان خدا 


 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

یعنی چی جدا زندگی کنید؟ فکر میکنی قبول میکنه؟

اون خودش باهزاران واسطه درحال التماسه و گریه زاری

آنهایی که به تو آسیب رسانده اند ..شایسته عشق و احترام نیستند !  حتی اگـــــر والدیــــن توباشند ...!💔

اون خودش باهزاران واسطه درحال التماسه و گریه زاری

ببین خودت بهتر میدونی زندگی خودته و بهتر اشراف داری بهش ولی من که کلا ترسیدم ازین آدم 

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز