2777
2789

بهمن میشد ۳ سال که باهمیم

با اینکه مجازی بود ولی ذره ای کم نزاشتیم برای هم چه مالی چه عاطفی 

خیلییی بهم توجه میکرد مثلا میگفت برو حتما با دوستات رستوران ناهارم مهمون من چون من نیستم ببرمت

یا میرفتم خرید پول میزد کلی اصرار میکرد 

یا از یه چیزی خوشم میومد هرچند گرون هیچ وقت نمیگفت وای نخر گرونه میگفت باهم میخریمش خیلی چیزایی ک خودم نمیتونستم بخرمو میگرفت

توی روزای سختم کنارم بود همیشه 

هیچووقت هیچوقت برام کم نزاشت

من دانشجو معلمم اون دانشجوی پزشکی

قصدمون از اولم ازدواج بود ولی چون مسافت زیاده بینمون خانواده اش راضی نمیشن اونم گفت خودم پول جمع میکنم ولی هرچی تلاش کرد دید نمیتونه در حد عروسی و خونه و ماشین جمع کنه ناامید شد و گفت نمیخام عمرتورو تلف کنم و کات کردیم به اجبار اون .

حالم خیلی بده حس میکنم دیگه محاله همچین کسی بیاد تو زندگیم که انقد عاشقم باشه و با محبت باشه

دلم براش خیلی تنگ شده 

کلی اصرارش کردم بمون میسازیم باهم گفت من ی چیزایی میدونم ک تو نمیدونی اصرار نکن خانواده ام‌راضی نمیشن🥲


مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



من خاستگار برام میومد میدید خوبه موقعیتشون میگفت تو داری عمرتو بخاطر من تلف میکنی منی که هیچی ندارم و هیچ پشتوانه ای

با اینکه من اصلاااااا دلم با هیشکی نیست بجز اون 

یجوری تو قلبم رفته انگار تو تک تک سلول بدنمه

میخوام منتظرش بمونم شاید برگرده🥲🥲🥲

مدارک مجرد بودنش رو دیده بودی ؟شناسنامه ش رو دیده بودی ؟مدارک دانشجو بودنش چی ؟ دو‌تا عکس منظورم نیس ...

اره عزیزم ویدیوکال دیدمش

شناسنامه کارت دانشجویی حتی کارنامه کنکورش

همه چیو میدونم حتی‌خانواده اش رو 

یکی از بستگان منم مشابه مشکل شما رو داشت 

اما ایشون دانشجوی اون شهر بود اما نشد اقا پسر گفت خانپادم رلضی نمیشن و نمیشع و دختر هم برگشت شهر خودش ازدواج کرد خوشبخت نشد اما بعد چند وقتم خبر ازدواج پسره اومد که اونم خیلی راضی نبوده گویا این دختر هم الان بچه داره اما دستبندی که از اون پسر هدیه گرفته رو هنوز از دستش در نیاورده انشالله بهترینا برات رقم بخوره 

چقد بد :)منم بعد شیش سال به خاطر خانواده ها جدا شدیم ولی هنوز همو فراموش نکردیم بعد چهار ماه :)

ماهم همینیم 

مطمئنم اونم حالش بده وقتی داشتیم کات میکردیم کلی گریه میکرد صدای گریه هاش هنوز تو گوشمه 

یا توی ویدیوکال

با اینکه ازش دور بودم ولی بخدا حس میکنم باهاش زندگی کردم یه زندگی واقعی برای همینم هست نمیتونم دل بکنم ازش

نمیدونم چیکار کنم 

اره عزیزم ویدیوکال دیدمششناسنامه کارت دانشجویی حتی کارنامه کنکورشهمه چیو میدونم حتی‌خانواده اش رو

خب چرا اینهمه وقت از نزدیک ندیدی ؟

مردی که عاشق کسی باشه و گیری نداشته باشه نمیتونه به دیدن عشقش نره 

قطعا یه دروغی بهت گفته 

ولی خب ساده ای انگار 

قبل از آنكه بميريد ؛ بميريد
یکی از بستگان منم مشابه مشکل شما رو داشت اما ایشون دانشجوی اون شهر بود اما نشد اقا پسر گفت خانپادم ر ...

اولین چیزی ک بهم یادگاری داد تنها لباس نوزادیش بود که براش مونده بود هروقت دلم‌تنگ میشه میرم لباسه رو بغل میکنم 

حس میکنم من بدون اون هیچم و هیشکی نمیتونه قد اون منو خوشبخت کنه یا منو بفهمه

بخدا زنگ میزدم کلی نق درسامو ب جونش میزدم ی بار نمیگقت بسه دیگه میگفت ایرادی ندارا بگو اروم شی یا شوخی میکرد

بخدا من نخاستم دنبال لقمه اماده باشم برام خاستگار میاد ک خونه ماشین دارن خانواده های خوب ولی من میدونم هیشکی مث اون نمیشه برام جوری ک اون میفهمید منو

من میخاستم کنارش باشم کنارهم تلاش کنیم بسازیم زندگیو


خب چرا اینهمه وقت از نزدیک ندیدی ؟مردی که عاشق کسی باشه و گیری نداشته باشه نمیتونه به دیدن عشقش نره ...

عزیزم به این سادگی ک نیست از دور اگه نگاه کنین اره همینطوره 

ولی وقتی تو دلش باشی سخته

اون یه پسر خانواده داره نمیتونست یهو بپیچونه بگه من دارم میرم شهر فلان خداحافظ

خب قطعا بهش گیر میدادن ک چرا میری نرو کارت اشتباهع بهش اجازه نمیدادن خب 

چون همیشه حرمت و احترام پدر مادرشو نگهداشته بود اینکه بخاد یهو ب حرفشون نکنه سخت بود

بعدشم میگفت من میخام همه چی خیالم راحت بشه بعد بیام ببینمت نمیخام بیام یه شیرینی یه حس خیلی خوب رو ازش یکم تجربه کنم و بعدش نشه میخوام وقتی بیام ک تمومش برای من باشه

درک کردنش سخته مگه اینکه جای ما باشین🥲

خیلی ساده ای اون از اولم قصد ازدواج باهات نداشته

قصد ازدواج نداشته پس چرا انقد خرج میکرده؟؟ چی بهش میرسیده اونم تو رابطه لانگ؟؟؟؟ مثلا یکی میگه خب خرج میکرده ک باهات رابطه جن سی داشته باشه ولی خب ماکه دور بودیم 

هیچی بینمون از اینا نبوده

اونقدرم پولدار نبود ک بگم بریز بپاش میکرده بدون اهمیت ، جون می کند کار میکرد پولشو میداد ب من چه دلیلی میتونه داشته باشه جز دوست داشتن

اولین چیزی ک بهم یادگاری داد تنها لباس نوزادیش بود که براش مونده بود هروقت دلم‌تنگ میشه میرم لباسه ر ...

طبق تجربه خودم و همون اشنام و دوره زمونه الان دارم بهت میگم موارد خوب رو رد نکن هم اینکه میگی اون مجازیه میدونم دوستش داری عاشقش باشی حتی وقتی ازدواج می‌کنی با اون فرد ازدواج نمیکنی با یه قوم و قبیله ازدواج میکنی اگر خانوادش راضی نباشن تا اخر عمر راضی نیستن و خودت اذیت میشی رابطتتون مجازی بوده اون اقاهم خودش گفته نمیشه به نظرم به خواستگارات فکر کن سرسرکی رد نکن حیف عمر و جوانیت ک هدر بره و بعد چندسال بفهمی اشتباه کردی بعد چند سال که خدایی ناکرده دیرشده باشه درکت میکنم اما اول آخر این خود ماییم که مسئول زندگیمونیم

طبق تجربه خودم و همون اشنام و دوره زمونه الان دارم بهت میگم موارد خوب رو رد نکن هم اینکه میگی اون مج ...

بخدا اینا فقط ظاهره ، طرف خانواده اش عالی بودن یکی بدشون رو نمیگفت ولی خود پسره عوضی بود ک دومی نداشت ب ظاهر همه سرش قسم میخوردن بخدا ولی از روزی ک اومد خاستگاریم من گفتم نه مامان بزرگم پیله کرد ک اینطوری رد نکن دلشون میشکنه بگو بیان خونه گفتم باشه اومدن رفتیم حرف زدیم برگشت گفت چادر سرت کن دفعع بعدی اومدیم ، میگفت جلو من نگو پولم هرچی پول بیاد توزندگی باید بگی پولمونه ، یه چیزایی ازش دیدم و شنیدم که باورم نمیشد رو اون ظاهر عالی همچین شخصیت له و داغونی باشه 

ابجی من دردم ی چیزه من زندگی با عشق میخوام نه سنتی 

من میخوام عاشق باشیم همو بفهمیم جوری که با وحید بودم

میفهمید منو بخاطرم هرکاری میکرد محبت میکرد

ولی توی سنتی و مردای الان باید زاریشون کنی بهت محبت کنن

وحید باب دلم بود🥲

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز