2777
2789

منو جاری و مادر شوهرم تو ی ساختمونیم مدتیه بین منو مادر شوهرم شکرابه من چند دفعه رفتم خونش و در حد سلام علیک یا مهمون داشته ولی مادر شوهرم با من اشتی نکرد وبا جاریم الان میونه خوبی دارن الان مادر شوهرم رفته مسافرت و پرنده خونگی داره حالا جاریم با پر رویی اومد ب من گفت امروز اب دون دادی ب پرنده های خونگی خودم میترسم فردا هم خونه نیستم منم بهش گفتم منم میترسم ب شوهرم میگم انجام بده چون جلوی شوهرم و برادر شوهرم میگفت ب نظرتون باید چی میگفتم مثلا میگفتم ب من چی با من قهره با تو دوسته فکر کردم خوب نیست مثلا خواستم با سیاست بگم منم این کارو انجام نمیدم

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

رفتارت درست بوده

دوست داشتن چیز عجیبی نیست شاید خریدن یه بیسکوئیت یه شکلات پاستیل یه پیام یه زنگ همین که توجه کنیم توهستی ارزشمندی و من دوستت دارم هم دوستت دارم هم دلم میخوادکه دوستم داشته باشی

کسی که پرنده خونگی داره روش خیلی حساسه. مبادا پیشتون بمیره و بندازن گردن شما... بگو به من نسپرده...اما دورادور به شوهرت بگو حواسش باشه که پرنده بدون آب نمونه. دون رو همه یادشون هست اما اگه بدون آب بمونه میمیره

آره بگو معذب میشم کسی خونه نیست برم خونه ش مگر اینکه خودش سپرده باشه

خودش با من حرف نمیزنه و کاراشو مدام ب همین جاریم میسپاره الان جاری هم میدونه با من خوب نیست حتی با همدیگه نقشه هم میکشن مثلا میان تو راپله نزدیک خونه من میشینن با هم میگن میخندن منم صداشونو میشنوم الان با اینکه میدونه با پرویی میگه امروز اب دون دادی بهشون

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   دخترپاییزی8608  |  2 ساعت پیش
توسط   مهدیهامو  |  4 ساعت پیش